English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vector sights U دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
split cameras U دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
fan cameras U دوربینهای مکمل
optical sight U دوربینهای بصری
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
paddles U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles U خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap U بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
fall-out [side effect] U عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction U عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
by-effect U اثر جانبی
byeffect U اثر جانبی
accessory U جانبی
fall-out [side effect] U اثر جانبی
secondary effect U اثر جانبی
spillover effect U اثر جانبی
lateral U جانبی
laterad U جانبی
adverse reaction U اثر جانبی
sidelong U جانبی
contour line U خط جانبی
bilateral U دو جانبی
accessory U وسیله جانبی
lateral fissure U شیار جانبی
end gable U نمای جانبی
sideband U باندهای جانبی
cross wind U باد جانبی
side group U گروه جانبی
side-effect U اثر جانبی
side friction U اصطکاک جانبی
flank speed U سرعت جانبی
side-effects U اثر جانبی
dorsolateral U پشتی و جانبی
side-effect U نتیجه جانبی
lateral yield U له شدگی جانبی
side view U نمای جانبی
side circuit U مدار جانبی
side chain U زنجیر جانبی
side reaction U واکنش جانبی
i/o U وسیله جانبی
spillover effects U آثار جانبی
ancillary equipment U وسیله جانبی
lateral inversion U معکوس جانبی
marginal bund U خاکریز جانبی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
lateral surface U سطح جانبی
laterality U برتری جانبی
lateral shifts U حرکت جانبی
lateral shifts U تغییرات جانبی
lateral pressure U فشار جانبی
lateral load U بار جانبی
oblique fire U اتش جانبی
lateral dominance U برتری جانبی
input/output U وسیله جانبی
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
device U وسیله جانبی
peripheral U دستگاه جانبی
lateral buckling U کمانکش جانبی
peripherals U دستگاههای جانبی
aisles U جانبی صحن
lateral control U کنترل جانبی
lateral dispersion U پراکندگی جانبی
aisle U جانبی صحن
devices U وسیله جانبی
unit U وسیله جانبی
byeffect U نتیجه جانبی
fall-out [side effect] U نتیجه جانبی
spillover effects U اثرهای جانبی
side effects U اثرهای جانبی
side effect U اثر جانبی
secondary effects U اثرهای جانبی
byeffects U اثرهای جانبی
by-effects U اثرهای جانبی
secondary effect U نتیجه جانبی
adverse reactions U اثرهای جانبی
spillover effect U نتیجه جانبی
wing wall U دیواره جانبی
trilaterality U حالت سه جانبی
byeffect U عوارض جانبی
adverse reactions U آثار جانبی
sideways sum U مجموع جانبی
units U وسیله جانبی
side effect U نتیجه جانبی
side-effects U نتیجه جانبی
ventrolateral U بطنی و جانبی
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
secondary effects U آثار جانبی
side effects U آثار جانبی
byeffects U آثار جانبی
adverse reaction U نتیجه جانبی
by-effect U نتیجه جانبی
by-effects U آثار جانبی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
angle of sideslip U زاویه انحراف جانبی
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
angle of sideslip U زاویه لغزش جانبی
lateral support U تکیه گاه جانبی
miniperipheral U دستگاه جانبی کوچک
girthed area U سطح جانبی [ریاضی]
notch piers U پایههای جانبی سرریز
ventrolateral U درقسمت جانبی شکم
side tone U صدای جانبی گوشی
processor U پردازنده جانبی مخصوص
side effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs U حرکت جانبی ناو
sides way U تغییر مکان جانبی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
side-effects U اثرجانبی نتیجه جانبی
peripheral controller U کنترل کننده جانبی
crab U حرکت جانبی ناو
sidelobe U بیم جانبی رادار
side chain substitution U استخلاف در زنجیر جانبی
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
side-effect U اثرجانبی نتیجه جانبی
cursors U نشانه گر
cursor U نشانه گر
marks U نشانه
trace U نشانه
symbol U نشانه
marker U نشانه
bench mark U نشانه
emblem U نشانه
indications U نشانه ها
presage U نشانه
icons U نشانه
icon U نشانه
ikons U نشانه
markers U نشانه
emblems U نشانه
symptom U نشانه
symptoms U نشانه
traced U نشانه
reminiscences U نشانه
traces U نشانه
attributes U نشانه
attributing U نشانه
emblematic U نشانه
one address U با یک نشانه
signal U نشانه
signaled U نشانه
reminiscence U نشانه
omens U نشانه
omen U نشانه
presaged U نشانه
presages U نشانه
presaging U نشانه
tokens U نشانه
attribute U نشانه
indicative U نشانه
token U نشانه
symptomless U بی نشانه
mark U نشانه
cue U نشانه
sacrament U نشانه
sacraments U نشانه
signalled U نشانه
portents U نشانه
portent U نشانه
cues U نشانه
profiled U برش عمودی تصویر جانبی
side overlap U پوشش جانبی عکس هوایی
sculpture in the round U پیکره سازی همه جانبی
lateral strain U تغییر شکل نسبی جانبی
profiles U برش عمودی تصویر جانبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com