Perdic | دوران حول محور طولی غلطش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	roll U	دوران حول محور طولی غلطش
	rolled U	دوران حول محور طولی غلطش
	rolls U	دوران حول محور طولی غلطش

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	banks U	دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
	bank U	دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
	roll axis U	محور غلطش
	nose up U	چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
	rate integration gyro U	ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
	longitudinal axis U	محور طولی
	axis U	محور طولی
	abscissa U	محور طولی
	end play U	بازی طولی محور
	axis of rotation U	محور دوران
	pitch altitude U	زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
	wing heavy U	تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
	included angle U	زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
	twisting U	دوران حول محور افقی پیچش
	lathe center U	مرکز یا محور دوران ماشین تراش
	twist U	دوران حول محور افقی پیچش
	twists U	دوران حول محور افقی پیچش
	critical angle of attack U	زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
	lubber line U	خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
	pin U	میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
	pinning U	میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
	pinned U	میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
	disturbing moment U	گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
	control surface angle U	زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
	control column U	فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
	differential spoilers U	اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
	pitch control U	کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
	gyro U	برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
	coning angle U	زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
	coordinated turn U	دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
	cross member U	عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
	sight alinement U	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
	countershaft U	محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
	axial route U	مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
	wheelbase U	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
	wheelbases U	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
	business cycle U	دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
	axis of signal communication U	محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
	Safavid period U	دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
	it will not take long U	طولی
	linearly U	طولی
	vertical curve U	خم طولی
	linear U	طولی
	longitudinal U	طولی
	longitudinal stability U	پایداری طولی
	longitudinal screed U	شمشه طولی
	longitudinal section U	برش طولی
	profile U	برش طولی
	thrust bearing U	یاطاقان طولی
	profiled U	برش طولی
	eftsoon U	طولی نکشیدکه
	profiles U	برش طولی
	longitudinal stress U	تنش طولی
	strike joint U	شکستگی طولی
	longitudinal studies U	بررسیهای طولی
	easting U	مختصات طولی
	longitudinal welding U	جوشکاری طولی
	longitudinal wave U	موج طولی
	longitudinal U	دنده طولی
	variables U	رکورد با هر طولی
	variable U	رکورد با هر طولی
	longitudinal turning U	تراشکاری طولی
	aisle U	گذرگاه طولی
	longitudinal valley U	دره طولی
	cut off saw U	اره طولی بر
	soon a U	طولی نکشیدکه
	cut to length U	طولی بریدن
	profiling U	برش طولی
	axis U	خط طولی یا عرضی
	longitudinal groove U	شیار طولی
	longitudinal seam U	بخیه طولی
	longitudinal seam U	درز طولی
	longeron U	ستون طولی
	longitudinal acceleration U	شتاب طولی
	longitudinal screed U	شمشه طولی
	longitudinal sleeper U	تراورس طولی
	longitudinal compression U	فشار طولی
	longitudinal reinforcement U	ارماتور طولی
	longitudinal profile U	پروفیل طولی
	longitudinal girder U	تیر طولی
	longitudinal joint U	درز طولی
	linearity U	حالت طولی
	linear metre U	متر طولی
	ground timber U	تیر طولی
	longitudinal section U	نیمرخ طولی
	axial road U	جاده طولی
	longitudinal section U	برش طولی
	linear measure U	مقیاس طولی
	longitudinal reinforcement U	فولادگذاری طولی
	angular contact thrust ball bearing U	بلبرینگ طولی محوری
	ball thrust bearing U	یاطاقان طولی ساچمهای
	longitudinal U	دندههای طولی موتور
	anchor at short stay U	لنگر طولی عمودی
	longitudinal shearing stress U	تنش برشی طولی
	axial mining U	مین گذاری طولی
	x scale U	مقیاس طولی عکس
	canaliculate U	دارای پیچهای طولی
	shipshank U	کوتاه کردن طولی
	vertical curve U	منحنی در نیمرخ طولی
	advance U	پیشرفت طولی ناو
	linearize U	بصورت طولی دراوردن
	fakes U	جمع کردن طولی
	soonest U	قریبا طولی نکشید
	longitudinal girder U	شاه تیر طولی
	longitudinal redundancy check U	مقابله افزونگی طولی
	summit U	قله در نیمرخ طولی
	summits U	قله در نیمرخ طولی
	fake U	جمع کردن طولی
	advancing U	پیشرفت طولی ناو
	advances U	پیشرفت طولی ناو
	faked U	جمع کردن طولی
	soon U	قریبا طولی نکشید
	stay U	بکسل طولی ناو
	formed hole U	سوراخ درمقطع طولی
	stayed U	بکسل طولی ناو
	cut to length U	بصورت طولی بریدن
	form grind U	سنگ زدن در مقطع طولی
	fake down U	چیدن طناب به طور طولی
	abeam U	امتداد عمود برمحور طولی
	vittate U	دارای راه راههای طولی
	longitudinal reinforcement U	[فولاد گزاری طولی در بتن]
	long service line U	خط طولی زمین در بازی دونفره
	axial road U	جاده طولی منطقه مواصلات
	trajectories U	قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
	invariance U	عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
	invariability U	عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
	trajectory U	قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
	ripsaw U	اره مخصوص برش طولی چوب
	lrc U	Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
	vertical beam U	چوب [میله] طولی دار [قالی]
	it wasdone in no time U	انجام این کار چندان طولی نکشید
	tacking U	گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
	tack U	گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
	tacked U	گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
	tacks U	گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
	period U	دوران
	rotation U	دوران
	cycle U	دوران
	circulations U	دوران
	cycled U	دوران
	swimming U	دوران
	vertigo U	دوران
	circulation U	دوران
	era U	دوران
	cycles U	دوران
	periods U	دوران
	gyrations U	دوران
	eras U	دوران
	gyration U	دوران
	expansion bearing U	تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
	rotate U	دوران کردن
	paleozoic U	دوران اول
	distance between centers U	طول دوران
	stound U	دوران درد
	sense of rotation U	جهت دوران
	climacteric U	دوران یائسگی زن
	rotation about a line U	دوران دور یک خط
	space age U	دوران کیهان
	rotated U	دوران کردن
	qyaternary U	دوران چهارم
	wifehood U	دوران زوجیت
	rotation U	چرخش دوران
	races U	دوران مسیر
	wartime U	دوران جنگ
	rotates U	دوران کردن
	peacetime U	دوران صلح
	off season U	در دوران کم کاری
	off season U	در دوران کسادی
	aftertime U	دوران پیری
	angle of rotation U	زاویه دوران
	lucid interval U	دوران افاقه
	plane of rotation U	سطح دوران
	the whirligig of fashion U	دوران دایمی مد
	revolution U	چرخش دوران
	revolutions U	چرخش دوران
	lives U	دوران زندگی
	life U	دوران زندگی
	revolutions U	دوران شورش
	dizzy U	دچار دوران سر
	revolution U	دوران شورش
	race U	دوران مسیر
	raced U	دوران مسیر
	circulation U	دوران خون
	circulations U	دوران خون
	till in old [great] age U	تا در دوران سالمندی
	fulcrum U	نقطه دوران
	braking length U	طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
	iceman U	یخی بستر دوران یخ
	seasoned U	دوران چاشنی زدن
	season U	دوران چاشنی زدن
	off season U	وابسته به این دوران
	geocentric U	دوران زمین مرکزی
	seasons U	دوران چاشنی زدن
	azoic U	دوران ماقبل تاریخ
	instantaneous center of rotation U	مرکز دوران لحظهای
	obligated tour U	دوران مشمولیت وفیفه
	vertiginous U	سرگیجهای دوران کننده
	revolution U	دور دوران کامل
	revolutions U	دور دوران کامل
	geriatrician U	امراض دوران پیریgyrfalcon