English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spectroscopy U بیناب نمایی
mackle U لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
couplement U دوتایی
duplex U دوتایی
duplexes U دوتایی
didymous U دوتایی
double star U دوتایی
dyadic U دوتایی
morote U دوتایی
binary star U دوتایی
binary U دوتایی
duos U دوتایی
duo U دوتایی
dual U دوتایی
doublet U دوتایی
doublets U دوتایی
dualism U دوتایی
bigeminal U دوتایی
doughunt shape U چنبره دوتایی
duad U ترکیب دوتایی
binary alloy U الیاژ دوتایی
dual indicator U نشاندهنده دوتایی
dual magneto U مگنتوی دوتایی
morote uke U دفاع دوتایی
binary system U سیستم دوتایی
binary compound U ترکیب دوتایی
doublet band U نوار دوتایی
binary notation U نمادسازی دوتایی
binary operator U عملگر دوتایی
binary relation U رابطه دوتایی
binary search U جستجوی دوتایی
doublet level U ترازوی دوتایی
binary system U منظومه دوتایی
dyadic operation U عمل دوتایی
dyadic operation U عملکرد دوتایی
dual compressor U کمپرسور دوتایی
ni dan geri U ضربه دوتایی با پا
eclipse binary U دوتایی کسوفی
eclipse binary U دوتایی گرفتی
duplicate U مخزن دوتایی
dyadic operator U عملگر دوتایی
duplicated U مخزن دوتایی
duplicates U مخزن دوتایی
duplicating U مخزن دوتایی
double Dutch U طناببازی دوتایی نامفهوم
binary operation U عمل دوتایی [ریاضی]
coupled columns U ستون های دوتایی
double-return stair U پله های دوتایی
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمودی
flush bead moulding U [تزئینات گچ بری دوتایی]
dual ignition system U سیستم احتراق دوتایی
double shear U تنش برشی دوتایی
interfertile U اماده زاد و ولد دوتایی باهم
squalidness U بد نمایی
male protest U نر نمایی
seediness U بد نمایی
unimodal U یک نمایی
squalidity U بد نمایی
shabbiness U نخ نمایی
bimodal U دو نمایی
modal U نمایی
effeminacy U زن نمایی
modals U نمایی
exponential U نمایی
aberration U کج نمایی
prewetting U پیش تر نمایی
puppydom U خود نمایی
puppyhood U خود نمایی
masculine protest U نرینه نمایی
maculation U ملوث نمایی
pretentiousness U خود نمایی
illusionism U سه بعد نمایی
master stroke U هنر نمایی
illusionism U عمق نمایی
exponential curve U منحنی نمایی
exponential distribution U توزیع نمایی
exponential function U تابع نمایی
exponential rate U نرخ نمایی
exponential rate U اهنگ نمایی
grandiosity U بزرگ نمایی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
saber rattling U قدرت نمایی
sanctified airs U مقدس نمایی
tokenism U نمونه نمایی
slow motion U کند نمایی
pearliness U مروارید نمایی
verisimilitude U راست نمایی
transparence U پشت نمایی
transparecy U پشت نمایی
stereoscopics U برجسته نمایی
flare U خود نمایی
transparencies U پشت نمایی
spectroscopy U طیف نمایی
transparency U پشت نمایی
ostentation U خود نمایی
sightliness U خوش نمایی
showiness U خود نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
flares U خود نمایی
exponent bias U پیشقدر نمایی
playing dead U مرده نمایی
dichroism U دو رنگ نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
magnifications U درشت نمایی
magnification U بزرگ نمایی
notoriety U انگشت نمایی
magnification U درشت نمایی
likelihood U درست نمایی
pleading U برهان نمایی
death feigning U مرده نمایی
data display U داده نمایی
grin U دندان نمایی
grinned U دندان نمایی
boldfacing U درشت نمایی
grins U دندان نمایی
exhibitionism U عورت نمایی
foreshortening U کوته نمایی
characterization U منش نمایی
grinning U دندان نمایی
parade U خود نمایی کردن
woolliness U پشم نمایی پرپشمی
prink U خود نمایی کردن
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
parades U خود نمایی کردن
to prank out oneself U خود نمایی کردن
direction indicator U دستگاه جهت نمایی
to cut a dash U خود نمایی کردن
parading U خود نمایی کردن
characterised U منش نمایی کردن
maximum liklihood U درست نمایی بیشینه
ebullioscopy constant U ثابت غلیان نمایی
characterizes U منش نمایی کردن
masterstroke U هنر نمایی شاهکار
characterized U منش نمایی کردن
masterstrokes U هنر نمایی شاهکار
characterize U منش نمایی کردن
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
likelihood ratio U بهر درست نمایی
characterising U منش نمایی کردن
characterizing U منش نمایی کردن
paraded U خود نمایی کردن
characterises U منش نمایی کردن
magnification factor U عامل درشت نمایی
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
maximum likelihood method U روش حداکثر درست نمایی
panchromatic emulsion U امولسیون تمام رنگ نمایی
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
perspectives U عمق نمایی چشم انداز
power U درشت نمایی قدرت دوربین
magnifications U بزرگ سازی درشت نمایی
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
perspective U عمق نمایی چشم انداز
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
magnification U بزرگ سازی درشت نمایی
pedantic U وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
h engine U موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
animations U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animation U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
cheneau U [ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
spectrum U بیناب
energy spectrum U بیناب انرژی
band spectrum U بیناب نواری
line spectrum U بیناب خطی
magnetic spectrograph U بیناب مغناطیسی
frequency spectrum U بیناب فرکانس
spectrography U بیناب نگاری
spectrograph U بیناب نگار
spectroscope U بیناب نما
spectrum analysis U تجزیه بیناب
input spectrum U بیناب یا طیف اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com