English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (666 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
revisit U دوباره ملاقات کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
appointments U قرار ملاقات وعده ملاقات
appointment U قرار ملاقات وعده ملاقات
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
stop by <idiom> U ملاقات کردن
gang up U ملاقات کردن
keep an appointment U قبول کردن قرار ملاقات
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
visits U ملاقات کردن زیارت کردن
assembled U انجمن کردن ملاقات کردن
assemble U انجمن کردن ملاقات کردن
visit U ملاقات کردن زیارت کردن
visited U ملاقات کردن زیارت کردن
assembles U انجمن کردن ملاقات کردن
redezvous U تلاقی کردن ملاقات کردن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
replenish U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
redirects U دوباره راهنمایی کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
revise U دوباره چاپ کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
restart U روشن کردن دوباره
reengage U دوباره استخدام کردن
recondition U دوباره درست کردن
revises U دوباره چاپ کردن
regained U دوباره تصرف کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
reopened U دوباره باز کردن
reopen U دوباره باز کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reimport U دوباره وارد کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollect U دوباره جمع کردن
re sort U دوباره جور کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
reforge U دوباره جعل کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
reconditions U دوباره درست کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
re strain U دوباره صاف کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
re paving U دوباره فرش کردن
re establish U دوباره برپا کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
re export U دوباره صادر کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
recollected U دوباره جمع کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
relived U دوباره تجربه کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
relives U دوباره تجربه کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
re form U دوباره درست کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
relive U دوباره تجربه کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
reopening U دوباره باز کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
reopens U دوباره باز کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
republish U دوباره چاپ کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
republish U دوباره منتشر کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
recommit U دوباره زندان کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
revising U دوباره چاپ کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
regain U دوباره تصرف کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
cold start U دوباره روشن کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
repaired U جبران کردن دوباره دایر کردن
repair U جبران کردن دوباره دایر کردن
to pick up U فراگرفتن دوباره پیدا کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com