Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reassociate
U
دوباره متحد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
ally
U
متحد کردن
accrete
U
متحد کردن
allying
U
متحد کردن
federated
U
متحد کردن
unifying
U
متحد کردن
unify
U
متحد کردن
federating
U
متحد کردن
federate
U
متحد کردن
uniting
U
متحد کردن
unites
U
متحد کردن
band
U
متحد کردن
federates
U
متحد کردن
bands
U
متحد کردن
unifies
U
متحد کردن
unite
U
متحد کردن
joins
U
گراییدن متحد کردن
leagues
U
اتحاد متحد کردن
joined
U
گراییدن متحد کردن
herd
U
متحد کردن گروه
herding
U
متحد کردن گروه
league
U
اتحاد متحد کردن
herds
U
متحد کردن گروه
herded
U
متحد کردن گروه
join
U
گراییدن متحد کردن
consociate
U
متحد کردن پیوستن
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
unionised
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
league
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
unionizes
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
leagues
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
uniting
U
متحد کردن ترکیب کردن
unites
U
متحد کردن ترکیب کردن
unite
U
متحد کردن ترکیب کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refill
U
دوباره پر کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
revises
U
دوباره چاپ کردن
reopen
U
دوباره باز کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
re-examining
U
دوباره بازپرسی کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
cold start
U
دوباره روشن کردن
back fill
U
عمل دوباره پر کردن
reinstate
U
دوباره برقرار کردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
reproduce
U
دوباره چاپ کردن
rebuilds
U
دوباره ساختمان کردن
rebuild
U
دوباره ساختمان کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
rescheduled
U
دوباره برنامهریزی کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
reschedule
U
دوباره برنامهریزی کردن
rephrasing
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrases
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
U
دوباره عبارتبندی کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
rephrase
U
دوباره عبارتبندی کردن
resorb
U
دوباره جذب کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
reschedules
U
دوباره برنامهریزی کردن
re sort
U
دوباره جور کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
re strain
U
دوباره صاف کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
retry
U
دوباره محاکمه کردن
rescheduling
U
دوباره برنامهریزی کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
redistribute
U
دوباره پخش کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
redeliver
U
دوباره مستخلص کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
remonetize
U
دوباره رایج کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
relives
U
دوباره تجربه کردن
relived
U
دوباره تجربه کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
rewake
U
دوباره بیدار کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
retaking
U
دوباره تسخیر کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
redirect
U
دوباره راهنمایی کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com