Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
revamp
U
دوباره رویه انداختن
revamped
U
دوباره رویه انداختن
revamping
U
دوباره رویه انداختن
revamps
U
دوباره رویه انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refloat
U
دوباره به اب انداختن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
comportment
U
رویه
policy
U
رویه
policies
U
رویه
tactics
U
رویه
immethodical
U
بی رویه
water surface
U
رویه اب
encrustations
U
رویه
encrustation
U
رویه
surface
U
رویه
ism
U
رویه
outsides
U
رویه
surfaces
U
رویه
outside
U
رویه
vamp
U
رویه
tenor
U
رویه
tenors
U
رویه
surfaced
U
رویه
these t. were not
U
رویه
irregular
U
بی رویه
facing
U
رویه
procedure
U
رویه
metier
U
رویه
practice
U
رویه
metiers
U
رویه
instep
U
رویه
facings
U
رویه
uppers
U
رویه
facet
U
رویه
insteps
U
رویه
mTtiers
U
رویه
upper
U
رویه
upper crust
U
رویه
praxis
U
رویه
facets
U
رویه
schemed
U
ترتیب رویه
tack
U
پونز رویه
scheme
U
ترتیب رویه
flippy
U
فلاپی دو رویه
sandal
U
کفش بی رویه
surfaces
U
رویه فاهر
exfoliation
U
رویه سابی
facet theory
U
نظریه رویه ها
sandals
U
کفش بی رویه
finishing coat
U
اندود رویه
schemes
U
ترتیب رویه
encrustation
U
رویه بندی
cover
U
رویه لفاف
coverings
U
رویه لفاف
judicial precedent
U
رویه قضایی
encrustations
U
رویه بندی
the policy of the government
U
رویه دولت
dummy module
U
رویه ساختگی
precedents
U
رویه قضایی
pure procedure
U
رویه جامع
in stream procedure
U
رویه با مسیل
impolicy
U
رویه غلط
covers
U
رویه لفاف
precedent
U
رویه قضایی
rough surface
U
رویه زبر
ism
U
اعتقاد رویه
tacked
U
پونز رویه
surfaced
U
رویه فاهر
rubbed surface
U
رویه صاف
lines
U
حدود رویه
surfaced
U
رویه دادن
procedure oriented
U
رویه گرا
smooth surface
U
رویه صاف
top milk
U
رویه شیر
triacontahedral
U
سی رویه سی طرفی
cant
U
رویه اریب
surface
U
رویه فاهر
surface-to-air
U
رویه به هوا
systems
U
قاعده رویه
system
U
قاعده رویه
ostrich policy
U
رویه کبک
pentahedral
U
پنج رویه
road surface
U
رویه راه
pillow case
U
رویه بالش
planimeter
U
رویه پیما
surface
U
رویه دادن
card face
U
رویه کارت
tacking
U
پونز رویه
cross section
U
رویه برش
recovery procedure
U
رویه ترمیمی
planing
U
رویه هموار
top
U
رویه عالی
planes
U
رویه هموار
planed
U
رویه هموار
plane
U
رویه هموار
tacks
U
پونز رویه
procedure declaration
U
اعلان رویه
control procedure
U
رویه کنترل
surfaces
U
رویه دادن
practice
U
رویه پیشه
hard soil
U
رویه محکم
scheme of life
U
رویه زندگی
single sided disk
U
دیسک یک رویه
recursive procedure
U
رویه بازگشتی
line
U
حدود رویه
code page
U
رویه رمز
new departure
U
اغاز رویه تازه
overgrown
U
دارای رشد بی رویه
procedure oriented language
U
زبان رویه گرا
bristle
U
رویه تجاوزکارانه داشتن
slope weir
U
شادروان با رویه شیبدار
binder course
U
قشر زیرین رویه
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
input output procedure
U
رویه ورودی- خروجی
procedure
U
رویه طریقه فرایند
to explain oneself
U
رویه یاقصدخودراشرح دادن
international practice
U
رویه بین المللی
slope weir
U
بندسرریز با رویه شیبدار
to change the tack
U
تغییر رویه دادن
irregular act
U
عمل خلاف رویه
bristled
U
رویه تجاوزکارانه داشتن
surface treatment
U
عملیات سطح رویه
low key posture
U
رویه محافظه کارانه
altar-stone
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
deck board
U
کف یا رویه پالت حمل مهمات
cataloged procedure
U
رویه فهرست بندی شده
frosting
U
رویه خامهای کیک یا شیرینی
to change one's course
U
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
to take a course
U
رویه ایی را اتخاذ کردن
one time pad
U
صفحات کلید رمز یک رویه
to pull in
U
دست از کار یا رویه خودکشیدن
one time tape
U
نوار یک رویه کلید رمز
altar-slad
U
[سنگ رویه فوقانی محراب]
the old p should be continued
U
رویه پیش بایدادامه یابد
flippy diskette
U
دیسکت با دو رویه قابل ضبط
tambour
U
رویه یادیواره متحرک چوبی
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
sops
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
U
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
resurfacing
U
شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
rolltop desk
U
میز تحریر دارای رویه کشودار
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
planometer
U
صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
spas
U
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spa
U
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
let down
U
پایین انداختن انداختن
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
hol
U
Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
newton raphson
U
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
face
U
قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces
U
قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
afresh
U
دوباره
again
U
دوباره
on more
U
دوباره
bis
U
دوباره
de novo
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
reinstated
U
دوباره گماشتن
recoat
U
دوباره اندودن
recature
U
دوباره تسخیرکردن
reseat
U
دوباره نشاندن
reseated
U
دوباره نشاندن
reseating
U
دوباره نشاندن
reinstate
U
دوباره گماشتن
second check
U
بررسی دوباره
readjusts
U
دوباره تعدیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com