English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reschedules U دوباره قرار گذاشتن
rescheduled U دوباره قرار گذاشتن
reschedule U دوباره قرار گذاشتن
rescheduling U دوباره قرار گذاشتن
reinstall U دوباره کار گذاشتن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی رفتن
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
relived U دوباره تجربه کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
relive U دوباره تجربه کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
relives U دوباره تجربه کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
cold start U دوباره روشن کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
restart U روشن کردن دوباره
rebuild U دوباره ساختمان کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
resorb U دوباره جذب کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
re paving U دوباره فرش کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
revise U دوباره چاپ کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
revises U دوباره چاپ کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
republish U دوباره منتشر کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
republish U دوباره چاپ کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
regained U دوباره تصرف کردن
recollect U دوباره جمع کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
recommit U دوباره زندان کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reopening U دوباره باز کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reopened U دوباره باز کردن
reopen U دوباره باز کردن
re establish U دوباره برپا کردن
re strain U دوباره صاف کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re export U دوباره صادر کردن
re form U دوباره درست کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reopens U دوباره باز کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
recollected U دوباره جمع کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollects U دوباره جمع کردن
re sort U دوباره جور کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
recondition U دوباره درست کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
revising U دوباره چاپ کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
rearm U دوباره مسلح شدن یا کردن
rally U دوباره جمع اوری کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
redressed U دوباره پوشیدن جبران کردن
reabsorb U دوباره مکیدن و جذب کردن
iterate U دوباره گفتن بازگو کردن
reestablish U دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
redress U دوباره پوشیدن جبران کردن
restart U بازاغازی دوباره شروع کردن
reproduce U چاپ کردن دوباره ساختن
ruminating U اندیشه کردن دوباره جویدن
recommit U دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
to pick up U فراگرفتن دوباره پیدا کردن
rallied U دوباره جمع اوری کردن
redresses U دوباره پوشیدن جبران کردن
reproduces U چاپ کردن دوباره ساختن
remount U برگشتن دوباره سوار کردن
regenerate U دوباره خلق شدن یا کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com