Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
card reproducer
U
تولیدکننده دوباره کارت
Other Matches
inductive coordination
U
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
proligerous
U
تولیدکننده
producer
U
تولیدکننده
producers
U
تولیدکننده
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
manufacturer's agent
U
نماینده تولیدکننده
sudoriferous
U
تولیدکننده عرق
supply price
U
قیمت تولیدکننده
morbific
U
تولیدکننده ناخوشی
Hewlett Packard
U
تولیدکننده کامپیوتر
program generator
U
تولیدکننده برنامه
hypnotic
U
تولیدکننده خواب
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
glycogenic
U
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
OCM
U
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
atari
U
یک شرکت تولیدکننده بزرگ کامپیوترهای شخصی
flag waver
U
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
rpg
U
Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
trade discount
U
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
Tseng Labs
U
تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
users
U
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user
U
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
wobbulator
U
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
fissiparous
U
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
machines
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
again
U
دوباره
on more
U
دوباره
de novo
U
دوباره
bis
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
afresh
U
دوباره
resurge
U
دوباره برخاستن
refill
U
دوباره پرکردن
rewake
U
دوباره برانگیختن
rewrote
U
دوباره نویسی
rewrote
U
دوباره نوشتن
refill
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پرکردن
refilled
U
دوباره پر کردن
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
reissue
U
دوباره منتشرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
retransmit
U
دوباره فرستادن
revest
U
دوباره گماشتن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
refilling
U
دوباره پرکردن
refilling
U
دوباره پر کردن
rewritten
U
دوباره نوشتن
re-run
U
دوباره دویدن
reproduction
U
تولید دوباره
re-running
U
دوباره دویدن
twice born
U
دوباره زاد
to come again
U
دوباره امدن
re-ran
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
refills
U
دوباره پر کردن
second check
U
بررسی دوباره
refills
U
دوباره پرکردن
rewriter
U
دوباره نویس
rewrite
U
دوباره نوشتن
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewrites
U
دوباره نویسی
rewriting
U
دوباره نوشتن
rewriting
U
دوباره نویسی
rewritten
U
دوباره نویسی
re construction
U
دوباره سازی
recurring
U
دوباره فاهرشونده
recoat
U
دوباره اندودن
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
reelect
U
دوباره گزیدن
reenagement
U
استخدام دوباره
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
refillable
U
دوباره پر کردنی
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
rebirth
U
تولد دوباره
reproductions
U
تولید دوباره
plerosis
U
دوباره پرشدن
re count
U
دوباره شمردن
re echo
U
دوباره برگرداندن
re edify
U
دوباره ساختن
reedify
U
دوباره ساختن
once more
U
دوباره باردیگر
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
re fuse
U
دوباره گداختن
fox message
U
پیام دوباره
digamy
U
عروسی دوباره
recature
U
دوباره تسخیرکردن
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
repass
U
دوباره عبورکردن
repeated test
U
ازمون دوباره
repiece
U
دوباره سر هم دادن
replenishment
U
دوباره پرکردن
repullulate
U
دوباره درامدن
resorb
U
دوباره بعلیدن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
rejoins
U
دوباره پیوستن به
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoin
U
دوباره پیوستن به
resorption
U
بلع دوباره
refresh
U
دوباره پر کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
regorge
U
دوباره فروبردن
rehear
U
دوباره شنیدن
reinvest
U
دوباره گماشتن
refreshingly
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
reconstruction
U
دوباره سازی
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
restart
U
شروع دوباره
reworks
U
دوباره ورزیدن
reworked
U
دوباره ورزیدن
readjusting
U
دوباره تعدیل
rework
U
دوباره ورزیدن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
reseats
U
دوباره نشاندن
reseating
U
دوباره نشاندن
reseated
U
دوباره نشاندن
reseat
U
دوباره نشاندن
readjust
U
دوباره تعدیل
render
U
دوباره دادن
readjusted
U
دوباره تعدیل
refreshing
U
دوباره سازی
rendered
U
دوباره دادن
come back
U
دوباره مد شدن
readjusts
U
دوباره تعدیل
rally
U
دوباره بکارانداختن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
retaken
U
دوباره گرفتن
rallies
U
دوباره بکارانداختن
retake
U
دوباره گرفتن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
repeats
U
دوباره گفتن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
reworking
U
دوباره ورزیدن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
retakes
U
دوباره گرفتن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
renders
U
دوباره دادن
resell
U
دوباره فروختن
remakes
U
دوباره سازی
reinstates
U
دوباره گماشتن
reinstating
U
دوباره گماشتن
encores
U
دوباره بنوازید
reassembling
U
دوباره سوارکردن
reassembles
U
دوباره سوارکردن
reassembled
U
دوباره سوارکردن
remake
U
دوباره سازی
reassemble
U
دوباره سوارکردن
resold
U
دوباره فروختن
resells
U
دوباره فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
reinstated
U
دوباره گماشتن
repeat
U
دوباره گفتن
retaking
U
دوباره گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com