English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
regain U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره تصرف کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
regains U دوباره تصرف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
occupying U تصرف کردن
seize U تصرف کردن
seized U تصرف کردن
seizes U تصرف کردن
grab U تصرف کردن
grabbed U تصرف کردن
take possession of U تصرف کردن
occupies U تصرف کردن
come into U تصرف کردن
grabbing U تصرف کردن
grabs U تصرف کردن
hold U تصرف کردن
to come to U تصرف کردن
to take possession of U تصرف کردن
deflowers U تصرف کردن
deflowering U تصرف کردن
occupy U تصرف کردن
holds U تصرف کردن
deflower U تصرف کردن
glom on to U تصرف کردن
to come into U تصرف کردن
occupations U تصرف کردن
put in possession U تصرف کردن
occupation U تصرف کردن
to get possession of U تصرف کردن
deflowered U تصرف کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U تصرف کردن ربایش
captures U تصرف کردن ربایش
capturing U تصرف کردن ربایش
disseise U تصرف عدوانی کردن
deforce U تصرف عدوانی کردن
holds U جا گرفتن تصرف کردن
dispossess U از تصرف محروم کردن
dispossessed U از تصرف محروم کردن
dispossesses U از تصرف محروم کردن
dispossessing U از تصرف محروم کردن
hold U جا گرفتن تصرف کردن
deforce U تصرف غاصبانه کردن
preoccupying U از پیش اشغال یا تصرف کردن
possess U تصرف کردن دارا بودن
possesses U تصرف کردن دارا بودن
preoccupies U از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupy U از پیش اشغال یا تصرف کردن
possessing U تصرف کردن دارا بودن
secure U تصرف کردن گرفتن هدف
secures U تصرف کردن گرفتن هدف
seize U ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seizes U ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seized U ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
occupy U تصرف کردن سرگرم کردن
conquers U فتح کردن تصرف کردن
occupies U تصرف کردن سرگرم کردن
occupying U تصرف کردن سرگرم کردن
to enter U ضبط کردن تصرف کردن
conquering U فتح کردن تصرف کردن
conquer U فتح کردن تصرف کردن
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
refilling U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refill U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rebuild U دوباره ساختمان کردن
reopening U دوباره باز کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
reopened U دوباره باز کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
revises U دوباره چاپ کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reopen U دوباره باز کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
reopens U دوباره باز کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
recollect U دوباره جمع کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
recondition U دوباره درست کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
cold start U دوباره روشن کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollects U دوباره جمع کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
re establish U دوباره برپا کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
recommit U دوباره زندان کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
re export U دوباره صادر کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reforge U دوباره جعل کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
re form U دوباره درست کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
re paving U دوباره فرش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com