English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reemploy U دوباره استخدام کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reenagement U استخدام دوباره
reenlistment U دوباره در ارتش استخدام شدن
recruiting U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
engages U استخدام کردن
employs U استخدام کردن
enroll U استخدام کردن
to retain U استخدام کردن
employed U استخدام کردن
take into service U استخدام کردن
employ U استخدام کردن
employing U استخدام کردن
engage U استخدام کردن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
recruited U نواموز استخدام کردن
recruit U نواموز استخدام کردن
engage U گرفتن استخدام کردن
recruits U نواموز استخدام کردن
recruiting U نواموز استخدام کردن
engages U گرفتن استخدام کردن
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
employ U بکار گماشتن استخدام کردن
employing U بکار گماشتن استخدام کردن
employed U بکار گماشتن استخدام کردن
take on <idiom> U استخدام کردن،اجازه دادن
employs U بکار گماشتن استخدام کردن
to hire U برگزیدن برای کار [استخدام کردن]
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
applications U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refresh U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refilled U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
reopened U دوباره باز کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
revises U دوباره چاپ کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
restart U روشن کردن دوباره
regain U دوباره تصرف کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
revise U دوباره چاپ کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reopen U دوباره باز کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
regained U دوباره تصرف کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
recondition U دوباره درست کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
revising U دوباره چاپ کردن
relive U دوباره تجربه کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
re paving U دوباره فرش کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
re sort U دوباره جور کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
re strain U دوباره صاف کردن
regains U دوباره تصرف کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
cold start U دوباره روشن کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
reopens U دوباره باز کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
recommit U دوباره زندان کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
republish U دوباره چاپ کردن
re establish U دوباره برپا کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
republish U دوباره منتشر کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
relives U دوباره تجربه کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reopening U دوباره باز کردن
reforge U دوباره جعل کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
relived U دوباره تجربه کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com