English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fixer U دوای ثبوت عکاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
photographic fixing U ثبوت عکاسی
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
aborticide U دوای جنین کش دوای سقط جنین
fixity U ثبوت
fixing U ثبوت
positiveness U ثبوت
vindicates U به ثبوت رساندن
vindicating U به ثبوت رساندن
vindicated U به ثبوت رساندن
vindicate U به ثبوت رساندن
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
apostrophe U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
vomitive U دوای قی
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
roborant U دوای مقوی
anodyne U دوای مسکن
agrimony U دوای جگر
antiseptic U دوای ضد عفونی
rubefacient U دوای محمر
antiseptics U دوای ضد عفونی
hepatica U دوای جگر
developer U دوای فهور
adjuvant U دوای ممد
developers U دوای فهور
vermicide U دوای ضد کرم
antiphlogistic U دوای ضد ورم
diuresis U دوای مدر
suppository U دوای مقعدی
snake oil U دوای ضدزهرمار
heal all U دوای عام
heal all U دوای همه درد
metol U دوای فهور فیلم
consolidant U دوای التیام زخم
agglutinate U دوای التیام اور.
overdose U دوای زیاد خوردن
overdoses U دوای زیاد خوردن
antacid U دوای ضد ترشی معده
antasthmatic U دوای تنگی نفس
electuary U معجون خمیردارو دوای قندی
allheal U دوای عام سنبل الطیب
galenical U دوای نباتی داروی جالینوسی
collyrium U دوای قطره برای چشم
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
succedaneum U دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
placebos U دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
placebo U دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
photogeny U عکاسی
photography U عکاسی
wirephoto U عکاسی رادیویی
photographic chemistry U شیمی عکاسی
flash photography U عکاسی شب بابرق
photographic accessories U لوازم عکاسی
dark room U تاریکخانه عکاسی
telephotography U عکاسی رادیویی
telephoto U عکاسی رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
photochromy U عکاسی رنگی
photographic scale U مقیاس عکاسی
line of collimation U خط محور عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
kodak U دوربین عکاسی
photographic strip U نوار عکاسی
photoionization U یونش عکاسی
heliochrome U عکاسی رنگی
shutterbug U عاشق عکاسی
flashes U فلاش عکاسی
flashed U فلاش عکاسی
fax U عکاسی رادیویی
imagery U عکاسی هوایی
photographic U وابسته به عکاسی
facsimiles U عکاسی رادیویی
brownies U یکجوردوربین عکاسی
brownie U یکجوردوربین عکاسی
facsimile U عکاسی رادیویی
aerial photography U عکاسی هوائی
flashlight U لامپ عکاسی
flashlights U لامپ عکاسی
film U فیلم عکاسی
faxed U عکاسی رادیویی
flash U فلاش عکاسی
photography U لوازم عکاسی
filmed U فیلم عکاسی
faxes U عکاسی رادیویی
faxing U عکاسی رادیویی
safelight U چراغ تاریکخانه عکاسی
heliocheomy U عکاسی بارنگ طبیعی
photographically U از روی علم عکاسی
vidicon U لوله دوربین عکاسی
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
to print out U چاپ کردن در عکاسی
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
telephotography U عکاسی از راه دور
camera دوربین یا جعبه عکاسی
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
photoflash U فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
filmstrip U فیلم عکاسی 53 میلمتری
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
image format U اندازه شیشه عکاسی
image format U اندازه فیلم عکاسی
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
camera axis U محور دوربین عکاسی
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulbs U لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulb U لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
telecamera U دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
thermal imagery U عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
ground position U نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
thermal crossover U تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
canadian , grid U سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
negatives U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
infrared resolution U تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
denitometer U وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
negative U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
latensification U تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
anarthritic U علاج نقرس دوای نقرس
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
photo offset U چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
multispectral U استفاده از چند طیف نوری عکاسی چند طبقه
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
reflight U پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
photocomposition U کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
blueprint U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints U نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com