Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antique wash
U
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chemical wash
U
کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
Antiguated
U
آنتیک ،کهنه،قدیمی
gloss over
<idiom>
U
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
post knotting
U
پشت زنی
[تعویض گره ها بعد از اتمام فرش]
[گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
emblazonry
U
جلوه دادن
to set off
U
جلوه دادن
set off
U
جلوه دادن
show off
U
جلوه دادن
to put forward
U
جلوه دادن
show-off
U
جلوه دادن
show-offs
U
جلوه دادن
highlighting
U
جلوه دادن
blazon
U
جلوه دادن منتشرکردن
cut a figure
U
خود را جلوه دادن
willful misrepresentation
U
عمدا" بد جلوه دادن
give oneself away
<idiom>
U
گناهکار جلوه دادن
worsens
U
بدتر جلوه دادن
talk through one's hat
<idiom>
U
بزرگ جلوه دادن
worsening
U
بدتر جلوه دادن
worsened
U
بدتر جلوه دادن
worsen
U
بدتر جلوه دادن
dwarfs
U
کوتاه جلوه دادن
dwarfed
U
کوتاه جلوه دادن
image enhancement
U
جلوه دادن تصویر
dwarf
U
کوتاه جلوه دادن
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
dwarfing
U
کوتاه جلوه دادن
display highlighting
U
جلوه دادن تصویر
legitimises
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimised
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizes
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimized
U
منطقی و معقول جلوه دادن
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
scale
U
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
flower design
U
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
parallelling
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
aging
U
کهنه کردن
ages
U
کهنه کردن
age
U
کهنه کردن
antiquate
U
کهنه کردن
burning
U
دوارشور کردن فرش جهت کهنه کردن ظاهر آن
to pick rags
U
کهنه برچینی کردن
hach
U
زیاداستعمال کردن کهنه
vetted
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
vets
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
vet
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
clout
U
پارچه کهنه کهنه
clouting
U
پارچه کهنه کهنه
clouted
U
پارچه کهنه کهنه
clouts
U
پارچه کهنه کهنه
purges
U
پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
revivalist movement
U
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
rehashes
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
purged
U
پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
purge
U
پاک کردن داده نا لازم یا قدیمی از فایل یا دیسک
rehashed
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash
U
بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
old red sandstone
U
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
shows
U
جلوه
gorgeous
U
با جلوه
flourish
U
جلوه
showed
U
جلوه
show
U
جلوه
smarts
U
جلوه گر
flourishes
U
جلوه
smarting
U
جلوه گر
bravery
U
جلوه
lustrous
U
پر جلوه
flourished
U
جلوه
manifestations
U
جلوه
showy
U
پر جلوه
manifestation
U
جلوه
resplendent
U
پر جلوه
flaunt
U
جلوه
smart
U
جلوه گر
expression
U
جلوه
flaunted
U
جلوه
smarted
U
جلوه گر
showing
U
جلوه
smartest
U
جلوه گر
flaunting
U
جلوه
smarter
U
جلوه گر
glitzier
U
پر جلوه
sight
U
جلوه
seeming
U
جلوه
expressions
U
جلوه
flaunts
U
جلوه
glitzy
U
پر جلوه
glitziest
U
پر جلوه
sights
U
جلوه
gaily
U
پر جلوه
showings
U
جلوه
meretriciousness
U
جلوه
glitz
U
هر چیز پر جلوه
coloratura
U
زیر و بم و جلوه
coloraturas
U
زیر و بم و جلوه
displayed
U
جلوه نمایاندن
withers
U
جلوه گاه
resplendency
U
درخشندگی جلوه
pomposity
U
جلوه وشکوه
luster
U
جلوه درخشش
resplendence
U
درخشندگی جلوه
flashily
U
جلوه کنان
displaying
U
جلوه نمایاندن
gloss
U
جلوه فاهر
emotional expression
U
جلوه هیجانی
to show up
U
جلوه گر شدن
panache
U
خودنمایی جلوه
display
U
جلوه نمایاندن
displays
U
جلوه نمایاندن
self display
U
جلوه گری
exhibitive
U
جلوه دهنده
lustre
U
جلوه درخشش
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
urban bundle
U
بقچه شهری
[این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
parading
U
نمایش با شکوه جلوه
lustre
U
درخشیدن جلوه داشتن
parades
U
نمایش با شکوه جلوه
flash
U
بروز ناگهانی جلوه
flashed
U
بروز ناگهانی جلوه
paraded
U
نمایش با شکوه جلوه
parade
U
نمایش با شکوه جلوه
looms
U
جلوه گری ازدور
loom
U
جلوه گری ازدور
looming
U
جلوه گری ازدور
luster
U
درخشیدن جلوه داشتن
loomed
U
جلوه گری ازدور
flashes
U
بروز ناگهانی جلوه
gaudiness
U
خودنمائی جلوه فروشی
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
blazonry
U
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
gray
U
کهنه
fogram
U
کهنه
obsolescence
U
کهنه گی
behindhand
U
کهنه
pokier
U
کهنه
musty
U
کهنه
olden
U
کهنه
crusted
U
کهنه
timeworn
U
کهنه
pokey
U
کهنه
dowdy
U
کهنه
weatherbeaten
U
کهنه
pokiest
U
کهنه
tatters
U
کهنه
ragged
U
کهنه
tacky
U
کهنه
knacker
U
کهنه خر
obsolescent
U
کهنه
old-fashioned
U
کهنه
archaic
U
کهنه
kettle holder
U
کهنه
worn-out
U
کهنه
worn out
U
کهنه
by gone
U
کهنه
poky
U
کهنه
worm eaten
U
کهنه
weatherworn
U
کهنه
trite
U
کهنه
outworn
U
کهنه
rag
U
کهنه
wads
U
کهنه
lint
U
کهنه
wadding
U
کهنه
fustier
U
کهنه
antiques
U
کهنه
age-old
U
کهنه
dossil
U
کهنه
antique
U
کهنه
out of d.
U
کهنه
fusty
U
کهنه
antiquated
U
کهنه
fustiest
U
کهنه
shabbly
U
کهنه
stale
U
کهنه
trity
U
کهنه
rags
U
کهنه
obsolete
U
کهنه
rungs
U
کهنه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com