Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
uttered
U
حداعلی
utters
U
حداعلی
uttermost
U
حداعلی
utter
U
حداعلی
catastasis
U
حداعلی ومنتها درجه رل نمایش .+
beau monde
U
دنیای مد
otherworld
U
دنیای دیگر
outworld
U
دنیای جسمانی
out in the world
U
در دنیای آزاد
old world
U
دنیای قدیم
earths
U
دنیای فانی
gangland
U
دنیای جنایتکاران
earth
U
دنیای فانی
seely
U
نیکو
good
U
نیکو
the future
U
دنیای دیگر عقبی
The English - speaking world.
U
دنیای انگلیسی زبان
otherworldly
U
متوجه دنیای دیگر
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
righteous
U
نیکو کار
gospel
U
مژده نیکو
gospels
U
مژده نیکو
of a good mould
U
نیکو سرشت
premiums
U
پاداش نیکو
Good night
U
شامگاهان نیکو
rightteous
U
نیکو کار
Good morning
U
بامدادان نیکو
upright
U
نیکو کار
premium
U
پاداش نیکو
good deeds
U
افکار نیکو
paleo etc
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
macaca
U
نوعی میمون دنیای قدیم
macaque
U
نوعی میمون دنیای قدیم
underworld
U
دنیای تبه کاران واراذل
paleo arctic or palaeo
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
well doer
U
ادم نیکو کار
to throw cold water on
U
نیکو ندانستن وناچیزشمردن
well conditioned
U
دارای اخلاق نیکو
New World
U
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
well doing
U
نیکو کار درست کردار
Whatever comes from a friend is good .
<proverb>
U
هر چه از دوست رسد نیکو است .
hedonism
U
فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
virtual
U
شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
well conditioned
U
نیکو خصال دارای صفات حسنه
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
suppositive
U
فرضی
suppisitive
U
فرضی
hypothetic
U
فرضی
suppositional
U
فرضی
presumptive title
U
حق فرضی
hypothetial
U
فرضی
imaginary
U
فرضی
hypothetical
U
فرضی
presumptive
U
فرضی
assumed
U
فرضی
obligatory
U
فرضی
theoretical
U
فرضی
phantom line
U
خط فرضی
an imaginary line
U
خط فرضی
agonic line
U
خط فرضی
assumptive
U
فرضی
supposed
U
فرضی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
suppositious
U
فرضی خیالی
persumptive death
U
موت فرضی
supposed death
U
موت فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
presumed death
U
موت فرضی
presumption of death
U
موت فرضی
presumptive title
U
سمت فرضی
assumed name
U
نام فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
arbitrary control
U
کنترل فرضی
assumed azimuth
U
گرای فرضی
hypothetical construct
U
سازه فرضی
hypothetical case
U
دعوی فرضی
assumed mean
U
میانگین فرضی
hypostatic
U
اصلی- فرضی
assumed orientation
U
توجیه فرضی
assumed position
U
موضع فرضی
dead reckoning
U
محل فرضی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
john done
U
اسم فرضی
supposition
U
فرضی انگاشتی
suppositions
U
فرضی انگاشتی
supposedly
U
بطور فرضی
presumptive
U
فرضی احتمالی
notional income
U
درامد فرضی
line of scrimmage
U
خط فرضی تجمعی
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
differential ballistic wind
U
باد بالیستیکی فرضی
agonic line
U
خط فرضی روی نقشه
assumed grid
U
شبکه بندی فرضی
ideal
U
نمونه کامل فرضی
ideals
U
نمونه کامل فرضی
fictitious force
U
نیروی فرضی
[فیزیک]
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
presumption of death decree
U
حکم موت فرضی
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
rule of thumb
U
حساب تخمینی و فرضی
presumption of the death decree
U
حکم موت فرضی
hypothetico deductive method
U
روش فرضی- قیاسی
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
implied malice
U
سوء نیت فرضی
euphemisms
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemism
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
arbitrary control
U
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
graviton
U
واحد بنیادی فرضی گرانش
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lay line
U
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
euphemize
U
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
practice makes perfect
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
practice makes perfect
<proverb>
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
data line
U
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
point of fall
U
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg
U
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com