English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chaser U دنبال کننده
chasers U دنبال کننده
tracker U دنبال کننده
trackers U دنبال کننده
continuator U دنبال کننده
pursuant U دنبال کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tagger U تنکه دنبال کننده
Other Matches
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
parsmip nose U دنبال چه
dangler U دنبال رو
rear U دنبال
pursuits U دنبال
philanderer U زن دنبال کن
pope's nose U دنبال چه
player [American E] U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
pickup artist U زن دنبال کن
attachment U دنبال
reared U دنبال
rearing U دنبال
rears U دنبال
philanderers U زن دنبال کن
in the wake of U در دنبال
pursuit U دنبال
roil U دنبال هم دویدن
to give chase U دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
course U :دنبال کردن
continues U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
dogging U دنبال کردن
dog U دنبال کردن
track U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
graph follower U دنبال گر گراف
reopening U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
pursuing U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
traces U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
tracked U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
run close U سخت دنبال کردن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
careerism U دنبال کردن شغل
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
tows U دنبال خود کشیدن
tow U دنبال خود کشیدن
phliander U دنبال زنی افتادن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
dog U مثل سگ دنبال کردن
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
To fetch and varry for someone . U دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
functioned U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
interactive U محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com