English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
attachment U دنبال
pursuit U دنبال
pursuits U دنبال
rear U دنبال
reared U دنبال
rearing U دنبال
rears U دنبال
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pope's nose U دنبال چه
philanderers U زن دنبال کن
in the wake of U در دنبال
philanderer U زن دنبال کن
parsmip nose U دنبال چه
dangler U دنبال رو
pickup artist U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
player [American E] U زن دنبال کن
reopened U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
graph follower U دنبال گر گراف
traces U دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
chase U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
trackers U دنبال کننده
pursues U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
continuator U دنبال کننده
chasing U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
pursuant U دنبال کننده
roil U دنبال هم دویدن
continue U دنبال کردن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
dog U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
tracked U دنبال کردن
track U دنبال کردن
course U :دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
to give chase U دنبال کردن
tracker U دنبال کننده
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
chasers U دنبال کننده
chaser U دنبال کننده
courses U :دنبال کردن
tows U دنبال خود کشیدن
tow U دنبال خود کشیدن
careerism U دنبال کردن شغل
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
phliander U دنبال زنی افتادن
run close U سخت دنبال کردن
tagger U تنکه دنبال کننده
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
dog U مثل سگ دنبال کردن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
To fetch and varry for someone . U دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
functioned U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
interactive U محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
follows U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
follow U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
followed U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
prosecute U دنبال کردن پیگرد کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
prosecuting U دنبال کردن پیگرد کردن
chase U دنبال کردن شکار کردن
follows U متابعت کردن دنبال کردن
follow U متابعت کردن دنبال کردن
followed U متابعت کردن دنبال کردن
chace U دنبال کردن شکار کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
prosecuted U دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutes U دنبال کردن پیگرد کردن
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
pursuits U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com