English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It makes my stomach turn [over] . <idiom> U دلم را به هم میزند. [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wing U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
winging U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
malingerer U سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
malingerers U سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
spray U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprayed U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprays U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
cruiser U کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruisers U کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
rounder U کسی که دور میزند
bassist U کسی که ویلون سل میزند
flagellant U کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
gold digger U زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
he coins money U گویی پول سکه میزند
he does nothing but talk U فقط حرف میزند
he rows 0 to the minute U او دقیقهای سی پارو میزند
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
it stings the conscience U وجدان را نیش میزند
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
milk walk U گشتی که شیر فروش میزند گشت
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
roundsman U کسی که گشت میزند
server U بازیکنی که توپ را میزند
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
smatterer U کسیکه بریده بریده حرف میزند
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
that is an offences to moralit U لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
the horse refuses the fence U اسب از پر چین عقب میزند
wisecracker U کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
card sharp U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
get what's coming to one <idiom> U هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
talk someone's ear off <idiom> U آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com