Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
Other Matches
blotter
U
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
engineering office
U
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotters
U
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office
U
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize
U
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
duty roster
U
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
rig
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
instrumentation
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
acoutrement
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
plant
U
تجهیزات کارگاه
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
technical equipment
U
تجهیزات فنی
plants
U
تجهیزات کارگاه
war material
U
تجهیزات جنگی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
mobilization
U
تجهیزات قوا
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
radar equipment
U
تجهیزات رادار
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
critical materials
U
تجهیزات مهم
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
handling equipment
U
تجهیزات بار
outfits
U
تجهیزات حفاری
outfit
U
تجهیزات حفاری
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
notary public office
U
دفتر
volume
U
دفتر
in office
U
در دفتر
record
U
دفتر
cahier
U
دفتر
book
U
دفتر
booked
U
دفتر
books
U
دفتر
bureau
U
دفتر
book of account
U
دفتر کل
ledger
U
دفتر کل
offices
U
دفتر
office
U
دفتر
bureaus
U
دفتر
ledgers
U
دفتر کل
volumes
U
دفتر
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
end office
U
دفتر انتهایی
run book
U
دفتر اجرا
run book
U
دفتر رانش
office of records
U
دفتر بایگانی
order book
U
دفتر سفارشات
daybook
U
دفتر روزنامه
orderly room
U
دفتر گروهان
official log book of a ship
U
دفتر ثبت
site office
U
دفتر مشاوراملاک
registries
U
دفتر فهرست
social secretary
U
رئیس دفتر
day book
U
دفتر روزنامه
site office
U
دفتر ساختمانی
drawing office
U
دفتر طراحی
rule off
U
ته دفتر را بستن
minute book
U
دفتر وقایع
information bureau
U
دفتر اطلاعات
inquiry office
U
دفتر اطلاعات
message book
U
دفتر پیام
press copy book
U
دفتر کپیه
intelligence office
U
دفتر راهنمایی
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
lawyer's office
U
دفتر وکالت
quartermaster's notebook
U
دفتر سکانی
purchasing office
U
دفتر خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
job office
U
دفتر کارگاه
purchase ledger
U
دفتر کل خریدها
marriage registry
U
دفتر ازدواج
register
U
دفتر ثبت
register
U
در دفتر واردکردن
office manager
U
رئیس دفتر
office attorney
U
وکیل دفتر
engineering office
U
دفتر مهندسی
note book
U
دفتر کتابچه
registers
U
در دفتر واردکردن
notary public
U
دفتر ثبت
registers
U
دفتر ثبت
registering
U
در دفتر واردکردن
registering
U
دفتر ثبت
head office
U
دفتر مرکزی
notary assistant
U
دفتر یار
pocket book
U
دفتر بغلی
property book
U
دفتر اموال
offices
U
دفتر کار
offices
U
اطاق دفتر
cash book
U
دفتر نقدی
booking
U
ثبت در دفتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com