English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clerical U دفتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
white collar U کارمند دفتری
clerical jobs U مشاغل دفتری
book value U ارزش دفتری
book value U بهای دفتری
book debts U بدهی دفتری
white-collar U کارمند دفتری
clerical test U ازمون امور دفتری
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
the desk U کار دفتری یا ادبی یاروحانی
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
secretariats U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariat U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
contango U از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
ship's serviceman U مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
I am just a pen – pusher . U قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
trial attorney U وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
current maturity U قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
office automation U خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com