English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
attack block U دفاع روی تور والیبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
volleyball U والیبال
volley ball U والیبال
volleyball U بازی والیبال
power volleyball U والیبال قدرتی
volleyball court U زمین والیبال
widest U خط کناری والیبال
wider U خط کناری والیبال
volleyball net U تور والیبال
wide U خط کناری والیبال
referee U داور بالای والیبال
baselines U خط انتهای زمین والیبال
change of service U تعویض سرویس والیبال
refereed U داور بالای والیبال
refereeing U داور بالای والیبال
referees U داور بالای والیبال
baseline U خط انتهای زمین والیبال
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
hook service U سرویس برگردان والیبال
rolls U چرخش توپ والیبال
roll U چرخش توپ والیبال
height of the volleyball net U بلندای تور والیبال
rolled U چرخش توپ والیبال
forwards U سه بازیگر جلوی تور والیبال
back zone U منطقه عقب زمین والیبال
blocker U مدافع روی تور والیبال
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
upper edge of the net U نوار بالای تور والیبال
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
He plays a beautiful game of volleyball. U مثل ماه والیبال بازی می کند
drop shot U ضربه اهسته روی تور والیبال
net cord U کابل یا سیم بالای تور والیبال
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
net antena U انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
toss a coin for choice of service of cou U شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
fly U فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
floater U هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
pleading U دفاع
advocacy U دفاع
tae U دفاع با پا
parrying U دفاع
fencing U دفاع
parry U دفاع
parries U دفاع
advocation U دفاع
parried U دفاع
one man block U تک دفاع
uncovered U بی دفاع
defence U دفاع
defends U دفاع
answer U دفاع
defense U دفاع
vindication U دفاع
answering U دفاع
answered U دفاع
czech defence U دفاع چک
block U دفاع
answers U دفاع
munition U دفاع
apologias U دفاع
defend U دفاع
defended U دفاع
defending U دفاع
apologia U دفاع
blocked U دفاع
blocks U دفاع
defenses U دفاع
plea of accused U دفاع متهم
hasty defense U دفاع تعجیلی
alekhine's defence U دفاع الخین
propugn U دفاع کردن از
meran defence U دفاع مران
defensive U منطقه دفاع
defendants U دفاع کننده
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
polish defence U دفاع لهستانی
position defense U دفاع موضعی
position defense U دفاع یا پدافندثابت
age ake U دفاع بالارونده
right of self preservation U حق دفاع از خود
russian defence U دفاع روسی
robatsch defence U دفاع روباتش
indefensibility U دفاع ناپذیری
in self defence U برای دفاع
closed variation U دفاع تاراش
right of self defence U حق دفاع مشروع
implead U دفاع کردن
replication U رونوشت دفاع
achi komi U دفاع فشاری
active defense U دفاع عامل
fullback U دفاع پوششی
to defend [from] U دفاع کردن [از]
indefensible U غیرقابل دفاع
backfield U دفاع نفوذی
d. armour U اسلحه دفاع
national defence U دفاع ملی
defense in place U دفاع در محل
national defense U دفاع ملی
juji uke U دفاع ضربدری
catenaccio U دفاع بتونی
defensive board U دفاع سبد
deliberate defense U دفاع بافرصت
nagashi uke U دفاع پرسی
classical variation U دفاع ارتدوکس
defense in depth U دفاع در عمق
makki U دفاع کردن
mikazuki uke ushiro geri U دفاع هلالی
damiano's defence U دفاع دامیانو
dutch attack U دفاع برد
kwon U دفاع با دست
kake uke U دفاع قلابی
composite defense U دفاع مرکب
morote uke U دفاع با دست
department of defense U وزارت دفاع
deraign U دفاع کردن
extended defense U دفاع گسترده
perceptual defense U دفاع ادراکی
philidor's defence U دفاع فیلیدور
pierce the block U شکافتن دفاع
benoni defence U دفاع بنونی
pillsbury defence U دفاع پیلزبری
ball hawking U دفاع خوب
fencible U قابل دفاع
legitimate defence U دفاع مشروع
parry of debate U دفاع درمنافره
internal defense U دفاع داخلی
dory defence U دفاع دوری
double guard U دفاع با دو دست
janisch defence U دفاع شلیمان
janisch defence U دفاع یانیش
buckler U دفاع کردن
offensive block U دفاع تهاجمی
morote uke U دفاع دوتایی
ego defence U دفاع خود
pirc defence U دفاع پیرک
defendant U دفاع کننده
two knights' defence U دفاع دو اسب
defend U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
daylight U نفوذ در دفاع
penetrates U نفوذ در دفاع
penetrated U نفوذ در دفاع
penetrate U نفوذ در دفاع
ward off U دفاع کردن
war department U وزارت دفاع
yogoslav defence U دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence U دفاع پیرک
defended U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
two man block U دفاع دونفره
stand U دفاع مداوم
coverage U دفاع پوششی
uchi uke U دفاع از داخل
untenable U غیرقابل دفاع
vindicative U دفاع کننده
zone U دفاع منطقهای
defends U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
zone defence U دفاع منطقهای
fend U دفاع کردن
the right of self-defence U حق دفاع از خود
openings U شکافتن دفاع
opening U شکافتن دفاع
answers U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
answer U دفاع کردن
zones U دفاع منطقهای
defensible U قابل دفاع
defensible U دفاع پذیر
defensible U دفاع کردنی
self-defence U دفاع از خود
to stick up for U دفاع کردن از
sham plea U دفاع پوچ
asserts U دفاع کردن از
plead U دفاع کردن
asserting U دفاع کردن از
assert U دفاع کردن از
special plea U دفاع خاص
pleaded U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
summetrical defence U دفاع متقارن
secretary of defence U وزیر دفاع
soto uke U دفاع از خارج
semi circular parry U دفاع نیمدایره
self protection U دفاع از نفس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com