Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drop off
U
دفاع بیرون از منطقه خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defensive
U
منطقه دفاع
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
defense
U
دفاع وزارت دفاع
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
answers
U
دفاع
defenses
U
دفاع
defense
U
دفاع
defend
U
دفاع
fencing
U
دفاع
apologia
U
دفاع
defended
U
دفاع
apologias
U
دفاع
defending
U
دفاع
defends
U
دفاع
answering
U
دفاع
vindication
U
دفاع
defence
U
دفاع
answered
U
دفاع
pleading
U
دفاع
munition
U
دفاع
advocation
U
دفاع
blocks
U
دفاع
advocacy
U
دفاع
block
U
دفاع
parried
U
دفاع
blocked
U
دفاع
parries
U
دفاع
parry
U
دفاع
parrying
U
دفاع
one man block
U
تک دفاع
czech defence
U
دفاع چک
tae
U
دفاع با پا
uncovered
U
بی دفاع
answer
U
دفاع
war department
U
وزارت دفاع
morote uke
U
دفاع با دست
asserted
U
دفاع کردن از
fullback
U
دفاع پوششی
national defence
U
دفاع ملی
mikazuki uke ushiro geri
U
دفاع هلالی
ward off
U
دفاع کردن
robatsch defence
U
دفاع روباتش
nagashi uke
U
دفاع پرسی
internal defense
U
دفاع داخلی
position defense
U
دفاع موضعی
russian defence
U
دفاع روسی
position defense
U
دفاع یا پدافندثابت
propugn
U
دفاع کردن از
right of self defence
U
حق دفاع مشروع
two man block
U
دفاع دونفره
assert
U
دفاع کردن از
hasty defense
U
دفاع تعجیلی
the right of self-defence
U
حق دفاع از خود
to stick up for
U
دفاع کردن از
implead
U
دفاع کردن
in self defence
U
برای دفاع
yogoslav defence
U
دفاع یوگوسلاو
national defense
U
دفاع ملی
right of self preservation
U
حق دفاع از خود
indefensibility
U
دفاع ناپذیری
opened
U
بی دفاع واریز نش
perceptual defense
U
دفاع ادراکی
pleaded
U
دفاع کردن
pleads
U
دفاع کردن
philidor's defence
U
دفاع فیلیدور
stand
U
دفاع مداوم
vindicative
U
دفاع کننده
coverage
U
دفاع پوششی
pierce the block
U
شکافتن دفاع
two knights' defence
U
دفاع دو اسب
kake uke
U
دفاع قلابی
plead
U
دفاع کردن
kwon
U
دفاع با دست
opens
U
خط بازبی دفاع
opened
U
خط بازبی دفاع
open
U
بی دفاع واریز نش
open
U
خط بازبی دفاع
opens
U
بی دفاع واریز نش
morote uke
U
دفاع دوتایی
advocate
U
دفاع کردن
advocated
U
دفاع کردن
advocates
U
دفاع کردن
advocating
U
دفاع کردن
parry of debate
U
دفاع درمنافره
untenable
U
غیرقابل دفاع
pillsbury defence
U
دفاع پیلزبری
penetrated
U
نفوذ در دفاع
penetrate
U
نفوذ در دفاع
juji uke
U
دفاع ضربدری
janisch defence
U
دفاع شلیمان
makki
U
دفاع کردن
plea of accused
U
دفاع متهم
janisch defence
U
دفاع یانیش
uchi uke
U
دفاع از داخل
meran defence
U
دفاع مران
asserts
U
دفاع کردن از
penetrates
U
نفوذ در دفاع
daylight
U
نفوذ در دفاع
offensive block
U
دفاع تهاجمی
pirc defence
U
دفاع پیرک
legitimate defence
U
دفاع مشروع
defends
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن از
defending
U
دفاع کردن
defending
U
دفاع کردن از
defended
U
دفاع کردن
defended
U
دفاع کردن از
defend
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن از
polish defence
U
دفاع لهستانی
to defend
[from]
U
دفاع کردن
[از]
composite defense
U
دفاع مرکب
department of defense
U
وزارت دفاع
sham plea
U
دفاع ناموجه
sham plea
U
دفاع پوچ
ball hawking
U
دفاع خوب
simple parry
U
دفاع ساده
asserting
U
دفاع کردن از
deliberate defense
U
دفاع بافرصت
benoni defence
U
دفاع بنونی
to make a d.
U
دفاع کردن
deraign
U
دفاع کردن
dutch attack
U
دفاع برد
closed variation
U
دفاع تاراش
self-defence
U
دفاع از خود
semi circular parry
U
دفاع نیمدایره
dory defence
U
دفاع دوری
defendant
U
دفاع کننده
defendants
U
دفاع کننده
backfield
U
دفاع نفوذی
defensive board
U
دفاع سبد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com