Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
torts
U
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort
U
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
quantum meruit
U
هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
ground plans
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
wards
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
misrepresentation
U
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
declaratory judgment
U
حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
firewall
U
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
retributory
U
کیفری
penal
U
کیفری
punitory
U
کیفری
pnitive
U
کیفری
retributive
U
کیفری
punitive
U
کیفری
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
retribution
U
کیفری مجازاتی
criminal
U
جنایی کیفری
criminal psychology
U
روانشناسی کیفری
criminals
U
جنایی کیفری
qualifies
U
واجد شرایط
eligible
U
واجد شرایط
qualified
U
واجد شرایط
qulifications
U
واجد شرایط
qualification
U
واجد شرایط
qalified
U
واجد شرایط
bona fide
U
واجد شرایط
qualify
U
واجد شرایط
criminal responsibility
U
مسوولیت پذیری کیفری
penal codes
U
مجموعه حقوق کیفری
penal code
U
مجموعه حقوق کیفری
absolution
U
منع تعقیب کیفری
principle of criminal procedure
U
ایین دادرسی کیفری
law of criminal procedure
U
ائین دادرسی کیفری
qualificatory
U
واجد شرایط کننده
quantified
U
واجد شرایط شدن
quantifies
U
واجد شرایط شدن
possessing the necessary qualifications
U
واجد شرایط لازم
qualified
U
واجد شرایط لازمه
qualify for
U
واجد شرایط بودن
quantify
U
واجد شرایط شدن
entry group
U
گروه واجد شرایط
quantifying
U
واجد شرایط شدن
homozygote
U
واجد صفات پدرومادر
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
animalization
U
واجد صفات حیوانی
criminal proceedure code
U
قانون ایین دادرسی کیفری
eligible
U
واجد شرایط برای انتخاب شدن
qualify
U
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualifies
U
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualified person
U
شخص واجد شرایط کارشناس متخصص
pretend
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends
U
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
leer
U
جنبه
leering
U
جنبه
leers
U
جنبه
aspect
U
جنبه
aspects
U
جنبه
leered
U
جنبه
perspective
U
جنبه فکری
ambivalence
U
دارای دو جنبه
fortes
U
جنبه قوی
forte
U
جنبه قوی
self
U
شخصیت جنبه
perspectives
U
جنبه فکری
sight
U
جنبه چشم
pro
U
جنبه مثبت
sights
U
جنبه چشم
provisionality
U
جنبه موقتی
pro-
U
جنبه مثبت
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
sinify
U
جنبه چینی دادن
laicize
U
جنبه عامیانه دادن به
politick
U
جنبه سیاسی دادن به
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
phases
U
اهله قمر جنبه
personalize
U
جنبه شخصی دادن به
phased
U
اهله قمر جنبه
phase
U
اهله قمر جنبه
spiritualization
U
جنبه روحانی دادن به
pragmatism
U
جنبه عملی قطعیت
rheostat
U
جنبه مقاومت الکتریکی
materiality
U
جنبه مادی ضرورت
prospect
U
پیش بینی جنبه
prospected
U
پیش بینی جنبه
mysteriousness
U
جنبه سری مرموزیت
prospects
U
پیش بینی جنبه
prospecting
U
پیش بینی جنبه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
the reverse of the medal
U
طرف یا جنبه دیگر موضوع
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
specifying
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specify
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
despiritualize
U
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
The pros and cons ( of something ) .
U
جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
anthropomorphism
U
قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize
U
جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
politicize
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
politicized
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
wisest
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
kenosis
U
اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
wiser
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wise
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
penalising
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalises
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalize
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalized
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalised
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizing
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizes
U
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
pleadings
U
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
humanizing
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
off the record
<idiom>
U
خصوصی
privates
U
خصوصی
subrosa
U
خصوصی
private line
U
خط خصوصی
jackes
U
خصوصی
necessary house
U
خصوصی
personal
U
خصوصی
informal
U
خصوصی
private
U
خصوصی
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
coroners
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
privatizing
U
خصوصی کردن
private company
U
شرکت خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
private consumption
U
مصرف خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
private corporation
U
شرکت خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
closets
U
گنجه خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
privatizes
U
خصوصی کردن
privatized
U
خصوصی کردن
quasi private
U
شبه خصوصی
quasi private
U
نیمه خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
relator
U
مدعی خصوصی
relator
U
شاکی خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
tutor
U
معلم خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
special relativity
U
نسبیت خصوصی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com