English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arctic regions U نواحی قطبی
arctic U مربوطه به نواحی قطبی
anorak U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
wooded U پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
sub-tropical U وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
lichen U گلسنگ
lichens U گلسنگ
iceland moss U گلسنگ ایسلندی
parmelia U جنس گلسنگ
orcin U ماده رنگی گلسنگ
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond U پیوند دو قطبی- دو قطبی
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
primary zones U نواحی نخستین
leading region U نواحی پیشرو
growth areas U نواحی رشد
subtropics U نواحی زیرگرمسیری
temperature spots U نواحی دماگیر
reflexogenous zones U نواحی بازتاب زا
philadelphus U سفرس نواحی معتدله
low latitudes U نواحی نزدیک خط استوا
up country U نواحی داخل کشور
low lander U ساکن نواحی پست
keep out areas U نواحی بر حذر شده
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
light latitudes U نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
riesling U انگور سفید نواحی راین
taro U گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
circumpolar constellation U صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
myrica U درخت شیشعان درخت موم
silicicolous U رشد کننده در نواحی سیلیس دار
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
zoysia U چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
mycenaean U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
calenture U تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
tropic U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
mycenian U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
litmus U ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
gambir U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
tropical U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
diode U دو قطبی
double pole U دو قطبی
unipolar U یک قطبی
homopolar U هم قطبی
dipole U دو قطبی
unipolar U تک قطبی
arctic U قطبی
polar U قطبی
bipolar U دو قطبی
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
polarization current U جریان قطبی
polaris U ستاره قطبی
polar winds U بادهای قطبی
unipolarity U حالت یک قطبی
polarized relay U رله قطبی
unipolar armature U ارمیچر تک قطبی
polar solvent U حلال قطبی
polar vortex U ورتکس قطبی
polar transmission U مخابره قطبی
polar variable U متغیر قطبی
polar vector U بردار قطبی
polarizing filter U صافی قطبی
Pole Star U ستاره قطبی
polarised U قطبی کردن
polarize U قطبی کردن
triode U لامپ سه قطبی
arctic regions U مناطق قطبی
polarising U قطبی کردن
two terminal network U شبکه دو قطبی
polarises U قطبی کردن
bipolar cells U یاختههای دو قطبی
terminal voltage U ولتاژ قطبی
pole armature U ارمیچر قطبی
polestar U ستاره قطبی
single contact switch U کلید یک قطبی
two electrode valve U لامپ دو قطبی
polarizing U قطبی کردن
arctic basin U حوضچه قطبی
polarizes U قطبی کردن
aurora U شفق قطبی
polar relay U رله قطبی
moment of a dipole U گشتاور دو قطبی
multipolar U چند قطبی
polarity U ویژگی قطبی
polarity U تمایل قطبی
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
polarized U قطبی شده
polarities U ویژگی قطبی
dipole moment U گشتاور دو قطبی
dipole interaction U بر هم کنش دو قطبی
polarities U تمایل قطبی
fitchet U گربه قطبی
north star U ستاره قطبی
multipole U چند قطبی
multi contact U چند قطبی
hexod U لامپ شش قطبی
one pole switch U کلید یک قطبی
hexode U لامپ شش قطبی
four pole U چهار قطبی
foumart U گربه قطبی
dipole antenna U انتن دو قطبی
polar molecule U مولکول قطبی
lodestar U ستاره قطبی
lodestaror load U ستاره قطبی
polarization U قطبی شدگی
polarization U قطبی سازی
polar diagram U نقشه قطبی
polar distance U فاصله قطبی
magnetic doublet U دو قطبی مغناطیسی
zwitterion U یون دو قطبی
loadstar U ستاره قطبی
dipolar ion U یون دو قطبی
diode U لامپ دو قطبی
polar angle U زاویه قطبی
polar bond U پیوند قطبی
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
polar compound U ترکیب قطبی
polar coordinate U مختصات قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی
dressed U پوشیده
veiled U پوشیده
larvated U پوشیده
private U پوشیده
painted U پوشیده
florid U پوشیده از گل
privates U پوشیده
inapparent U پوشیده
recondite U پوشیده
overcast U پوشیده
defilade U پوشیده
latent U پوشیده
furriest U خز پوشیده
occult U پوشیده
covert U پوشیده
impenetrable U پوشیده
crested U پوشیده
furry U خز پوشیده
feathered U پوشیده
shaded U پوشیده
crypto U پوشیده
polar coordinates U دستگاه مختصات قطبی
triode amplifier U فزون ساز سه قطبی
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
polar covalent bond U پیوند کووالانسی قطبی
isolation diode U لامپ دو قطبی خودکار
magnetic dipole moment U گشتاور دو قطبی مغناطیسی
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
circumpolar stars U ستارگان دور قطبی
circumpolar stars U ستارگان پیرا قطبی
polar diagram U نمودار با مختصات قطبی
polar duplex telegraphy U تلگراف دو جهتی قطبی
unipolar psychosis U روان پریشی یک قطبی
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
molecular dipole moment U گشتاور دو قطبی مولکولی
homopolar bond U پیوند جور قطبی
polar chart U نمودار با مختصات قطبی
multi electrode valve U لامپ چند قطبی
heptode U لامپ هفت قطبی
tetrode U لامپ چهار قطبی
multipole moment U گشتاور چند قطبی
heteropolar bond U پیوند ناجور قطبی
four terminal network U شبکه چهار قطبی
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
pentode U لامپ پنج قطبی
semipolar molecule U مولکول نیم قطبی
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
bipolar affective disorder U اختلال عاطفی دو قطبی
octode U لامپ هشت قطبی
polarize U قطبی کردن یا شدن
polar coordinates U مختصات قطبی [ریاضی]
polarising U قطبی کردن یا شدن
polarised U قطبی کردن یا شدن
polarizing U قطبی کردن یا شدن
polarizes U قطبی کردن یا شدن
polarises U قطبی کردن یا شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com