English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
touch U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
de bounce U جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact U تماس یافتن تماسی
contacts U تماس یافتن تماسی
contacting U تماس یافتن تماسی
contacted U تماس یافتن تماسی
contact point U وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
sclaff U تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
contacts U تماس
tangency U تماس
ding U تماس
contact line U خط تماس
tangents U تماس
impact U تماس
contingence U تماس
impacts U تماس
taction U تماس
impinging U تماس
tangent U تماس
contact U تماس
contacted U تماس
contacting U تماس
line of contact U خط تماس
contact surface U سطح تماس
zone of contact U ناحیه تماس
communicator U شخص در تماس
contact lost U تماس قطع شد
contact diameter U قطر تماس
angle of contact U زاویه تماس
contact area U سطح تماس
to be in contact U تماس داشتن
area contact U سطح تماس
to be in rapport U تماس داشتن
to bring into contact U تماس دادن
contact party U گروه تماس
contact flange U فلانژ تماس
contact patrol U گشتی تماس
contact point U قطب تماس
contact area U منطقه تماس
contact angle U زاویه تماس
tuch U تماس دادن با
contact pressure U فشار تماس
point contact U تماس نقطهای
skim U تماس اندک
finishes U تماس انتهایی
finish U تماس انتهایی
skimmed U تماس اندک
skims U تماس اندک
going on U نزدیکی تماس
line to line fault U تماس خطوط
interactional points U نقاط تماس
point of contact U نقطه تماس
contact ratio U نسبت تماس
movement to contact U حرکت به تماس
corps a corps U تماس بدنی
contiguity U برخورد تماس
shock hazard U خطر تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
tuch U سر زدن تماس داشتن
get in touch with someone <idiom> U باکسی تماس گرفتن
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
to keep in touch with any one U باکسی تماس داشتن
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
break off U قطع تماس با دشمن
look in on <idiom> U تماس حاصل کردن
touch panel U صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
contact backlash U دنده کور تماس
phone U پاسخ به تماس در تلفن
contact report U گزارش اخذ تماس
galvanism U تماس برق بابدن
movement to contact U حرکت به اخذ تماس
osculatory U وابسته به بوسه یا تماس
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
flattest U تماس دو لبه اسکیت
osculation U تماس اشتراک صفات
synapse U محل تماس دوعصب
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
contact print U چاپ به طریقه تماس
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
flat U تماس دو لبه اسکیت
contact behavior U رفتار تماس جویانه
grazing point U نقطه تماس با مانع
contact fire U انفجار در اثر تماس
To establish( make) contact. U تماس دایر ( برقرار ) کردن
ground U تماس دادن توپ با زمین
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
contacts U محل اتصال تماس گرفتن
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
contact fire U انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contacting U محل اتصال تماس گرفتن
contact U محل اتصال تماس گرفتن
faded U تماس باهدف از بین رفت
contacted U محل اتصال تماس گرفتن
contact U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
touch U تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
contacting U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
whoosh U صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshed U صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes U صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshing U صدای تماس جسم سریع با هوا
You can call me at ... [phone no.] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
contacts U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted U قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brushes U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
physical U مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
Where can I contact Mr …. ? U کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
lose track of <idiom> U ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
touches U تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
If there is a reason for complaint, please contact ... U اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
footprints U قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprint U قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
full pitch U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
full toss U پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
split the uprights U امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
memiscus U زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
ground zero U محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
negotiations U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
googly U توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
maximum junction to case thermal impedan U مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
negotiation U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
stalder circle U چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
hang up <idiom> U جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
holds U زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
hold U زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
stop shot U ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
filler weld U جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
full U تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
fullest U تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
audio U ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
hovercraft U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
edges U اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge U اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
ani U سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
delayed contact U چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
punted U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
face U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
bus bar U شینه جریان شینه جامع ریل تماس
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
cards U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com