English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (629 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leave in the lurch <idiom> U دست تنها گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strand U تنها گذاشتن
strands U تنها گذاشتن
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
Other Matches
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
by oneself U تنها
by one,s self U تنها
by it self U تنها
siolus U تنها
by yourself U تنها
solus U تنها
solo U تنها
out in the cold <idiom> U تنها
only U تنها
solitarily U تنها
single handed U تنها
uniquely U تنها
unique U تنها
mere U تنها
merest U تنها
just U تنها
solos U تنها
lone U تنها
single U تنها
lonelier U تنها
loneliest U تنها
solitary U تنها
soles U تنها
recluse U تنها
lonely U تنها
sole U تنها
unaccompanied U تنها
recluses U تنها
alone U تنها
single line U خط تنها
single-handed U تنها
exclusive U تنها
single U تنها یک نفری
sole U شالوده تنها
leave alone U تنها گذاردن
soli U تنها خوانان
sole argument U تنها دلیل
lonesome U تنها وبیکس
read only U تنها خواندنی
single haneded U دست تنها
singly U تنها انفرادا
asides U صحبت تنها
aside U صحبت تنها
to pull a lone oar U تنها کارکردن
bread alone U تنها نان
wirte only U تنها نوشتن
he alone went U تنها اورفت
soles U تنها انحصاری
fly by the seat of one's pants <idiom> U دست تنها
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
sole U تنها انحصاری
lone electron U الکترون تنها
soles U شالوده تنها
bare handed U دست تنها
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
lonely hearts U تنها و جویای همدم
to live to oneself U تنها زندگی کردن
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
adhoc U تنها به این منظور
To go alone to the judge . <proverb> U تنها به قاضى رفتن.
to reckon with out one's host U تنها به قاضی رفتن
lone pair electron U زوج الکترون تنها
monological U تنها سخن گو خودگووخودشنو
not only he came but U نه تنها امد بلکه
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
but U نه تنها بطور محض
out of pure mischief U تنها از روی بدجنسی
one-track mind <idiom> U تنها به یک چیز فکر کردن
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
Come along and keep me company. U بامن بیا تا تنها نباشم
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
photon U تنها یک الکترون تابش شود
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD U ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
front de liberation national U فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
falangisme U نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> U بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if U اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
aileron spar U تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
question answer U در صف گذاشتن
leave U گذاشتن
leaving U گذاشتن
teasing U سر به سر گذاشتن
load U گذاشتن
misplace U جا گذاشتن
inculcates U پا گذاشتن
getting on in years U پا به سن گذاشتن
inculcating U پا گذاشتن
puts U گذاشتن
mislay U جا گذاشتن
apostrophize U گذاشتن
run home U جا گذاشتن
placement U گذاشتن
inculcate U پا گذاشتن
let U گذاشتن
placements U گذاشتن
lets U گذاشتن
mislays U جا گذاشتن
loads U گذاشتن
letting U گذاشتن
mislaid U جا گذاشتن
putting U گذاشتن
inculcated U پا گذاشتن
infiltrating U گذاشتن
To be gettingh on in years. U پا به سن گذاشتن
to run in U تو گذاشتن
places U گذاشتن
to take in U تو گذاشتن
to trample on U گذاشتن
take in U تو گذاشتن
place U گذاشتن
placing U گذاشتن
lays U گذاشتن
lay U گذاشتن
go on <idiom> U گذاشتن
to pickle a rod for U گذاشتن
infiltrate U گذاشتن
infiltrates U گذاشتن
infiltrated U گذاشتن
ti turn in U تو گذاشتن
put U گذاشتن
to lay it on with a trowel U گذاشتن
mislaying U جا گذاشتن
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
tip U نوک گذاشتن
begueath U به ارث گذاشتن
suspends U مسکوت گذاشتن
bilk U گذاشتن از پرداخت
install U کار گذاشتن
suspending U مسکوت گذاشتن
encradle U درگهواره گذاشتن
enframe U درقاب گذاشتن
enchase U در نگین گذاشتن
emplace U کار گذاشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com