Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
encroach
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
encroaches
U
دست اندازی کردن
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
impinge
U
دست اندازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
Other Matches
arm wrestling
U
مچ اندازی
exspuition
U
تف اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
fillings
U
اب اندازی
filling
U
اب اندازی
diving
U
اب اندازی
expectoration
U
تف اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
firing
U
توپ اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
starting
U
راه اندازی
triggering
U
راه اندازی
boot
U
راه اندازی
encroachment
U
دست اندازی
launghing
U
براه اندازی
leg pull
U
دست اندازی
trap
U
در تله اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
encroachments
U
دست اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
glaziery
U
جام اندازی
molt
U
پوست اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
extrajection
U
برون اندازی
lead work
U
جام اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
start up
U
راه اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
shading
U
سایه اندازی
inbreak
U
دست اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
trapping
U
در تله اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
sortition
U
پشک اندازی
abortions
U
بچه اندازی
moulting
U
پوست اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
snash
U
دست اندازی
actuation
U
بکار اندازی
abortion
بچه اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
trapping
U
بدام اندازی
triggered
U
راه اندازی
triggers
U
راه اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
trigger
U
راه اندازی
igniter switch
U
کلید راه اندازی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
start button
U
تکمه راه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
casting
U
روش قلاب اندازی
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
attemptable
U
قابل دست اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
starting time
U
زمان راه اندازی
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
starting power
U
توانایی راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
drivers
U
برنامه راه اندازی
soft start
U
راه اندازی نرم
reboot
U
راه اندازی مجدد
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
boot
U
خود راه اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
boot record
U
رکورد راه اندازی
resets
U
راه اندازی مجدد
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
gabion
U
سله اندازی گابیون
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
reset
U
راه اندازی مجدد
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
seam bowler
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
boot
U
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machined
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos
U
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
kilim
[glim]
U
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler
U
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk
U
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
darts
U
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com