Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
classical system
U
دستگاه کلاسیک
non quantized system
U
دستگاه کلاسیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
classic
U
کلاسیک
classical
U
کلاسیک
classics
U
کلاسیک
classic war
U
جنگ کلاسیک
classic armes
U
سلاحهای کلاسیک
classical psychoanalysis
U
روانکاوی کلاسیک
pseudoclassic
U
کلاسیک کاذب
orthodox school
U
مکتب کلاسیک
academic assault
U
یورش کلاسیک
classical variation
U
واریاسیون کلاسیک
classical theory
U
نظریه کلاسیک
pseudoclassic
U
شبه کلاسیک
liberal school
U
مکتب اقتصادی کلاسیک
classical economics
U
مکتب کلاسیک در اقتصاد
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
classical bononi defence
U
دفاع بنونی کلاسیک
classical mechanics
U
مکانیک کلاسیک
[فیزیک]
classical economics
U
علم اقتصاد کلاسیک
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
husk
U
[تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
postclassical
U
مربوط به دوره بعد از کلاسیک
kata
U
فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
antefix
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefixum
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
abuse
U
[خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
hypotrachelion
[um]
U
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
geison
U
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
guilloche
U
[تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده]
[معماری]
Hiberno-romanesque
U
[سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
egg-and-dart
U
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
encarpus
U
[در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
free stroke
U
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
bay-leaf
U
[تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rest stroke
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
traditional economists
U
اقتصاددانان سنتی اقتصاددانان کلاسیک
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
Ionic Order
U
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
teams
U
یک دستگاه
team
U
یک دستگاه
machines
U
دستگاه
appurtenance
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
set
U
دستگاه
plants
U
دستگاه
plant
U
دستگاه
nervous systems
U
دستگاه پی
machine
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
device
U
دستگاه
apparatus
U
دستگاه
system
U
دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
device code
U
کد دستگاه
devices
U
دستگاه
installation
U
دستگاه
installations
U
دستگاه
systems
U
دستگاه
equipment
U
دستگاه
organ system
U
دستگاه
utensils
U
دستگاه
utensil
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
appliances
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
unit
U
یک دستگاه
units
U
یک دستگاه
unit
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
units
U
دستگاه
system of forces
U
دستگاه نیروها
devices
U
شعار دستگاه
device
U
شعار دستگاه
metal detecting device
U
دستگاه فلزیاب
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
tar spraying machine
U
دستگاه قطرانپاش
giorgi system
U
دستگاه جورجی
guns
U
دستگاه تزریق
gun
U
دستگاه تزریق
leverage
U
دستگاه اهرمی
device dependent
U
وابسته به دستگاه
apparatus
U
الت دستگاه
counter recoil
U
دستگاه عاید
test set
U
دستگاه ازمایش
device driver
U
محرک دستگاه
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
printer machine
U
دستگاه چاپ
honing machine
U
دستگاه سنگ
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
system of units
U
دستگاه یکانها
rivet gun
U
دستگاه پرچ
system of units
U
دستگاه واحدها
table set
U
دستگاه میزی
psychic apparatus
U
دستگاه روانی
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
retorts
U
دستگاه تقطیر
prime movers
U
دستگاه محرک
prime mover
U
دستگاه محرک
punching machine
U
دستگاه منگنه
fifth column
U
دستگاه جاسوسی
automatic
U
دستگاه خودکار
bracing system
U
دستگاه مهاربندی
nervous systems
U
دستگاه عصبی
nervous system
U
دستگاه عصبی
device cluster
U
گروه دستگاه
telephone set
U
دستگاه تلفن
crystal system
U
دستگاه بلور
puller
U
دستگاه کشش
punching machine
U
دستگاه پانچ
telegraph apparatus
U
دستگاه تلگراف
cyclon
U
دستگاه غبارگیر
retort
U
دستگاه تقطیر
quantized system
U
دستگاه کوانتایی
metal detection device
U
دستگاه فلزیاب
hexagonal system
U
دستگاه شش گوشهای
robots
U
دستگاه خودکار
synchronous device
U
دستگاه همزمان
robot
U
دستگاه خودکار
appendages
U
دستگاه فرعی
synchronous device
U
دستگاه همگام
cyclostat
U
دستگاه چرخش
appendage
U
دستگاه فرعی
curlers
U
دستگاه فرزنی
curler
U
دستگاه فرزنی
automatics
U
دستگاه خودکار
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
automatic controller
U
دستگاه فرمان
automatic machine
U
دستگاه خودکار
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
duplexing assembly
U
دستگاه دو راهه
duplexer
U
دستگاه دوراهه
drilling machine
U
دستگاه مته
drill press
U
دستگاه مته
welding set
U
دستگاه جوش
water still
U
دستگاه تقطیر اب
binary device
U
دستگاه دو حالته
electric machine
U
دستگاه برقی
x ray apparatus
U
دستگاه رونتگن
audio device
U
دستگاه سمعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com