English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
luminaire U دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jacklight U ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
assembly U شیپور خاموشی دستگاه مرکب
echo U انعکاس صدا انعکاس موج
echoing U انعکاس صدا انعکاس موج
echoed U انعکاس صدا انعکاس موج
echoes U انعکاس صدا انعکاس موج
cybernetics U مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
distance light U نورافکن
headlamp U نورافکن
floodlight U نورافکن
spotlights U نورافکن
spotlighting U نورافکن
spotlighted U نورافکن
search light U نورافکن
spotlight U نورافکن
projectors U نورافکن
headlamps U نورافکن
projector U نورافکن
floodlights U نورافکن
search light illumination U روشنایی با نورافکن
spotlight U چراغ نورافکن
parabolic reflector U نورافکن اتومبیل
spotlighted U چراغ نورافکن
spotlighting U چراغ نورافکن
deflector of lamp U نورافکن لامپ
lamp deflector U نورافکن لامپ
spotlights U چراغ نورافکن
illuminator U نورافکن مذهب
motorcycle headlamp U نورافکن موتورسیکلت
lamp reflector آینه نورافکن
arc light projector U نورافکن قوسی
barrier light U نورافکن ساحلی
omnibus headlamp U نورافکن مینی بوس
jacklight U نورافکن مخصوص ماهیگیری
shining U مسابقه بکمک نورافکن
floodlit U با نور نورافکن نورانیشده
occulter U صفحه پوشاننده بیم نورافکن
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
lightening bug ship U هلی کوپتر نورافکن دار
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
carry light U نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
replication U انعکاس
reaction U انعکاس
reactional U انعکاس
reflexion U انعکاس
reflectance U انعکاس
reflectiveness U انعکاس
reflection U انعکاس
reactions U انعکاس
repercussion U انعکاس برگشت
first order reflection U انعکاس مرتبه یک
reflexible U قابل انعکاس
reflexivity U انعکاس پذیری
reflexibility U انعکاس پذیری
reflector U الت انعکاس
reflectors U الت انعکاس
reflection plane U صفحه انعکاس
reflecting power U قدرت انعکاس
reflectance ink U جوهر انعکاس
reflectance U قابلیت انعکاس
internal reflection U انعکاس درونی
zigzag reflection U انعکاس متعدد
reflexible U انعکاس پذیر
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
echo U انعکاس صدا
echoed U انعکاس صدا
echoing U انعکاس صدا
anechoic U بدون انعکاس
echoes U انعکاس صدا
atmospheric refraction U انعکاس جوی
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
echo sounder U انعکاس سنج صدا
catacoustics U مبحث انعکاس صوت
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
reflecterize U ایجاد انعکاس کردن
brightness U تغییر شدت انعکاس نور
baffles U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
baffling U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
catadioptrics U مبحث انعکاس و انکسار نور
ice blink U سفیدی افق از انعکاس دریا
antiphony U انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
echo suppression U جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
echo sounding U عمق یابی انعکاس صوت
baffled U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
snowblink U انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
limelight U قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
projective U طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
sky man U انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
feedback U پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
sky glow U انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
glared U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
beams U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beam U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
balance U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
water sky U لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
white out U انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
inks U مرکب
ink U مرکب
combined U مرکب
roadsters U مرکب
roadster U مرکب
mixed U مرکب
formant U مرکب
conposite U مرکب
composed U مرکب
complexes U مرکب
tracing ink U مرکب
parasyntetic U مرکب
multiplex U مرکب
complexities U مرکب
complexity U مرکب
complex U مرکب
hybrid U مرکب
ink pad U مرکب زن
compounds U مرکب
composite U مرکب
compound U مرکب
compounded U مرکب
combined arms U مرکب
girders U تیر مرکب
girder U تیر مرکب
oaten U مرکب از دانههای جو
synthetic U مرکب از موادمصنوعی
onomastic U مرکب از اسم
hybrid wave U موج مرکب
combined command U فرماندهی مرکب
combined forces U نیروهای مرکب
combined footing U شالوده مرکب
combined command U یکان مرکب
ink pot U مرکب دان
company team U تیم مرکب
multiple unit valve U لامپ مرکب
multiple offence U حمله مرکب
multimodal transport U حمل مرکب
compound U جسم مرکب
cuttle U ماهی مرکب
compound U لفظ مرکب
multivibrator U لرزه گر مرکب
combined stresses U تنشهای مرکب
build up section U مقاطع مرکب
decompound U مرکب درمرکب
build up lining U پوشش مرکب
saccharic U مرکب ازساخارین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com