English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comparative gage U دستگاه مقایسه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
comparator U مقایسه کننده
table comparator U مقایسه کننده نوارها
tape comparator U مقایسه کننده نوار
The comparison is misleading [flawed] . U مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
DTMF U روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to contrast [with] U مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
cooler U دستگاه خنک کننده
synchronizer U دستگاه همزمان کننده
arming system U دستگاه مسلح کننده
pulverizer U دستگاه پودر کننده
spreader U دستگاه پخش کننده شن
blasting machine U دستگاه پاک کننده
multiplier U دستگاه تقویت کننده
actuator U دستگاه مسلح کننده
grouter U دستگاه متراکم کننده سیمان
smoothing rolls U دستگاه نورد نرم کننده
acetylator U دستگاه استیل دار کننده
maximum recording attachment U دستگاه ضبط کننده حداکثر
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
coke pusher U دستگاه متراکم کننده ذغال کک
radiant U دستگاه پخش کننده حرارت
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
card sorter U دستگاه مرتب کننده کارت
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
cooler U کولر دستگاه خنک کننده
dosing machine U دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
fatigue testing machine U دستگاه ازمایش کننده خستگی
pacemakers U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
dash pot U دستگاه کند کننده حرکت میراگر
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
pacemaker U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
lat machine U دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
course recorder U دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
stereophonic U دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
detector crayon U مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
video amplifier U دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pointer U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
spoiler U تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
pointers U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
MIDI sequencer U داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor U دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
comparison U مقایسه
analogy U مقایسه
analogies U مقایسه
collations U مقایسه
resemblance U مقایسه
collation U مقایسه
comparisons U مقایسه
datum line U خط مقایسه
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
frequency comparison U مقایسه فرکانس
incomparable U مقایسه ناپذیر
even parity U مقایسه زوج
compares U مقایسه کردن
analogous U قابل مقایسه
to draw comparisons U مقایسه کردن
compared U مقایسه کردن
incomparable U غیرقابل مقایسه
comparableness U قابلیت مقایسه
datum U سطح مقایسه
assimilatc U مقایسه نمودن
cf U مقایسه شود
compare U مقایسه کردن
odd parity U مقایسه فرد
comparing U مقایسه کردن
parity error U خطای مقایسه
contrasted U مقایسه کردن
contrasting U مقایسه کردن
contrasts U مقایسه کردن
incomparability U مقایسه ناپذیری
comparison U روش مقایسه
comparatively U بطور مقایسه
comparisons U روش مقایسه
to make comparisons U مقایسه کردن
refrence U مبنای مقایسه
incommensurable U مقایسه ناپذیر
parity bit U بیت مقایسه
no parity U عدم مقایسه
parity checking U بازبینی مقایسه
parity error U غلط مقایسه
comparison operator U عملگر مقایسه
logical comparison U مقایسه منطقی
contrast U مقایسه کردن
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
comparative philology U علم مقایسه زبانها
comparably U بطور قابل مقایسه
between U دربین درمقام مقایسه
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
measure U مقایسه کردن سنجش
a comparison of the brain to a computer U مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
comparator U وسیله انجام مقایسه
by comparison U وقتی مقایسه می شوند
to bear comparison with U قابل مقایسه بودن با
paired comparisons method U روش مقایسه جفتی
incomparably U بطور غیرقابل مقایسه
to compare oppsites U چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
a beauty and an elegance beyond [ without] compare U زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
to stand comparison with U قابل مقایسه بودن با
incomparability U غیر قابل مقایسه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
not a patch on U به هیچ طرف مقایسه نیست با
comparable U قابل مقایسه مانند کردنی
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
comparable U قابلیت مقایسه قیاس پذیر
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
to drow a p between two U دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
proportions U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
VBScript U مقایسه شود با JAVA SCRIPT
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
That's a poor comparison. U این مقایسه ای نا مناسب است.
priorities U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
priority U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
proportion U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cost effectiveness U سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
job U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
to be out of all proportion to something U غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
jobs U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain U مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
collated U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collating U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Dhrystone benchmark U سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
vertical U بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
summation check U بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
local area network U و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
benchmarks U نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark U نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
spellcheck U بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. U هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
pair exchange sorting algorithm U نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
doubled up U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activities U تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity U تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com