Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
predictor
U
دستگاه محاسب زمان انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
predictor
U
دستگاه محاسب تیر
prediction mechanism
U
دستگاه محاسب تیر
prediction mechanism
U
دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
arithmatic unit
U
قسمت حافظه ماشین حساب دستگاه محاسب کامپیوتر
time of disintegration
U
زمان انفجار
fire time
U
زمان انفجار
atomic time
U
زمان انفجار اتمی
late time
U
زمان سکته انفجار
blasting machine
U
دستگاه انفجار
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
atom samsher
U
دستگاه انفجار اتمی
sofar
U
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
piezometer
U
دستگاه سنجش شدت انفجار
late time
U
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
machine down time
U
زمان معطلی دستگاه
machine idle time
U
زمان معطلی دستگاه
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
multiplex telegraphy
U
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
phlegm
[secretion in the airway during inflammation]
U
بلغم
[مخاط]
[ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب]
[پزشکی]
blast line
U
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train
U
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
U
مدار انفجار مسیر انفجار
calculator
U
محاسب
calculators
U
محاسب
structural engineering
U
مهندسی محاسب
calculator
U
حسابگر محاسب
computing sight
U
دوربین محاسب
an a calculator
U
محاسب دقیق
range keeper
U
محاسب توپ
calculators
U
حسابگر محاسب
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
computing gunsight
U
دوربین محاسب توپ
range keeper
U
محاسب مسافت توپ
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
analytical engine
U
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
plosion
U
انفجار
brisance
U
انفجار
blow out
U
انفجار
blastment
U
انفجار
pop
U
انفجار
blow up
U
انفجار
blow-up
U
انفجار
blow-ups
U
انفجار
displosion
U
انفجار
blasting
U
انفجار
blasts
U
انفجار
detonations
U
انفجار
explosion
U
انفجار
burst
U
انفجار
eruption
U
انفجار
blast
U
انفجار
explosions
U
انفجار
pops
U
انفجار
detonation
U
انفجار
popped
U
انفجار
bursts
U
انفجار
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
implosion
U
انفجار از داخل
sonic boom
U
انفجار صوتی
big bang
U
انفجار بزرگ
dead center ignition
U
نقطه انفجار
detonating slab
U
مسیر انفجار
yielded
U
بازده انفجار
combustion chamber
U
اطاق انفجار
detonable
U
قابل انفجار
yields
U
بازده انفجار
combustiblity
U
قابلیت انفجار
detonatable
U
قابل انفجار
detonative
U
اماده انفجار
destruct system
U
سیستم انفجار
sonic booms
U
انفجار صوتی
blast effect
U
اثر انفجار
blast
U
ضربه انفجار
burst wave
U
موج انفجار
bursting set
U
محل انفجار
crepitation
U
انفجار مکرر
blast
U
صدای انفجار
outbursts
U
انفجار غضب
outburst
U
انفجار غضب
blow out
U
سوختن انفجار
information explosion
U
انفجار اطلاعات
gust
U
انفجار فوت
blasts
U
ضربه انفجار
blast wave
U
موج انفجار
inexplosive
U
غیرقابل انفجار
high order detonation
U
انفجار شدید
blasts
U
صدای انفجار
gusts
U
انفجار فوت
detonation charge
U
خرج انفجار
misfires
U
گیر در انفجار
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
busts
U
انفجار ترکیدگی
countermining
U
انفجار ضد مین
explosimeter
U
انفجار سنج
crackle
U
صدای انفجار پی در پی
impact action
U
اثر انفجار
atom samshing
U
انفجار اتمی
explosion hazard
U
خطر انفجار
aerial burst
U
انفجار هوایی
swooper
U
انفجار دار
explosiveness
U
قابلیت انفجار
explosion proof
U
پوشش ضد انفجار
misfired
U
گیر در انفجار
misfire
U
گیر در انفجار
explosive
U
قابل انفجار
crater
U
قیف انفجار
craters
U
قیف انفجار
ignitor
U
وسیله انفجار
busting
U
انفجار ترکیدگی
busted
U
انفجار ترکیدگی
detonation
U
انفجار ضربهای
explosive force
U
نیروی انفجار
the force of the explosion
U
شدت انفجار
explosive force
U
قدرت انفجار
population explosion
U
انفجار جمعیت
yield
U
بازده انفجار
detonation
U
انفجار ناگهانی
POWs
U
صدای انفجار
POW
U
صدای انفجار
detonation cord
U
سیم انفجار
detonations
U
انفجار ناگهانی
explosive energy
U
قدرت انفجار
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
bust
U
انفجار ترکیدگی
lead in
U
مداررابط انفجار
crackled
U
صدای انفجار پی در پی
detonations
U
انفجار ضربهای
crackles
U
صدای انفجار پی در پی
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
burst
U
منفجر کردن انفجار
poised mine
U
مین اماده انفجار
high order detonation
U
انفجار انی وکامل
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
blast effect
U
اثر موج انفجار
burst
U
انفجار منفجر شدن
flex x
U
خرج انفجار ورقهای
afterwinds
U
باد بعد از انفجار
service mine
U
مین قابل انفجار
flex x
U
خرج انفجار کتابی
powder kegs
U
چیز قابل انفجار
tnt equivalent
U
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
armed mine
U
مین اماده انفجار
armed ammunition
U
مهمات اماده انفجار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com