Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
Other Matches
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
sedinentation
U
ته نشینی
subsidence
U
ته نشینی
waked
U
شب نشینی
wakes
U
شب نشینی
precipitation
U
ته نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
soirTes
U
شب نشینی
wake
U
شب نشینی
soiree
U
شب نشینی
recoiled
U
پی نشینی
nightlife
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
recoiling
U
پی نشینی
soirees
U
شب نشینی
recoils
U
پی نشینی
evening party
U
شب نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
adsorption
U
رو نشینی
deposits
U
ته نشینی
deposit
U
ته نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
recoil
U
پی نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
illuviation
U
ته نشینی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
hutment
U
کلبه نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
urbanism
U
شهر نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
fallback
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
retreating
U
عقب نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
sanctuaries
U
حق بست نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
seclusion
U
گوشه نشینی
break ground
U
عقب نشینی
retreats
U
عقب نشینی
retreated
U
عقب نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
retreat
U
عقب نشینی
recess
U
عقب نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
tenantry
U
اجاره نشینی
eremitism
U
گوشه نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
recoil
U
عقب نشینی
ruralize
U
ده نشینی کردن
recoils
U
عقب نشینی
recesses
U
عقب نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
retreated
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
withdraws
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
to fall back
U
عقب نشینی کردن
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
to give ground
U
عقب نشینی کردن
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
backblast
U
شعله عقب نشینی
pull away
U
عقب نشینی کردن
backblast
U
موج عقب نشینی
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
blowback
U
عقب نشینی خودکار
blowback
U
ضربه عقب نشینی
back pressure
U
فشار عقب نشینی
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
colonial
U
معماری کوچ نشینی
setback
U
فشار عقب نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
retreats
U
عقب نشینی کردن
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
setbacks
U
فشار عقب نشینی
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
U
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring
U
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus
U
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com