Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safety device
U
دستگاه ضامن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permissive action link
U
ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
interruptor
U
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
safety
U
به ضامن کردن ضامن
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
saftey bolt
U
ضامن
latch
U
ضامن
cautions
U
ضامن
cautioning
U
ضامن
cautioned
U
ضامن
caution
U
ضامن
safest
U
به ضامن
safest
U
ضامن
safes
U
به ضامن
latches
U
ضامن
retainer
U
ضامن
retainers
U
ضامن
security
U
ضامن
device
U
ضامن
safety device
U
ضامن
safety bolt
U
ضامن
devices
U
ضامن
bail
U
ضامن
guarantees
U
ضامن
guaranteed
U
ضامن
guarantee
U
ضامن
safes
U
ضامن
safer
U
به ضامن
safer
U
ضامن
sponsors
U
ضامن
sponsoring
U
ضامن
sponsor
U
ضامن
hostages
U
ضامن
hostage
U
ضامن
warranty
U
ضامن
warranties
U
ضامن
surety
U
ضامن
sureties
U
ضامن
warranter
U
ضامن
braking
U
ضامن
safe
U
به ضامن
safe
U
ضامن
guarantors
U
ضامن
guarantor
U
ضامن
brake
U
ضامن
braked
U
ضامن
brakes
U
ضامن
warrantor
U
ضامن
pawl
U
ضامن
toggles
U
ضامن
obligor
U
ضامن
bondsman
U
ضامن
extender
U
ضامن
bailsman
U
ضامن
toggle
U
ضامن
mainpernor
U
ضامن تن
guardless
U
بی ضامن
recognizor
U
ضامن
keylock
U
ضامن
preventor
U
ضامن
teaser
U
ضامن مولد
handles
U
ضامن دستگیره
bailee
U
ضامن و متعهد
detent
U
چفت ضامن
rowlock
U
ضامن پارو
shear pin
U
سیم ضامن
rowlocks
U
ضامن پارو
backing pawl
U
ضامن پشتی
stand guarantor
U
ضامن شدن
teasers
U
ضامن مولد
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
joint guarantor
U
ضامن تضامنی
depositary
U
نگهدار ضامن
nonboresafe
U
بدون ضامن
answerable
U
ضامن جوابگو
obligate
U
ضامن سپردن
handle
U
ضامن دستگیره
bolt release
U
چفت ضامن
i will be security for him
U
من ضامن او میشوم
to give security
U
ضامن دادن
bailsman
U
ضامن حرفهای
engages
U
ضامن کردن
guarantee
U
ضامن متعهد
safety wire
U
اشبیل ضامن
safety wire
U
سیم ضامن
vouchers
U
ضامن گواه
safety fork
U
گیره ضامن
safety lock
U
قفل ضامن
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety lever
U
اهرم ضامن
ratchets
U
ضامن دارکردن
ratchet wheel
U
چرخ ضامن
arming pin
U
میله ضامن
ratchet
U
ضامن دارکردن
retaining wall
U
دیوار ضامن
guarantees
U
ضامن متعهد
guaranteed
U
ضامن متعهد
put on safety
U
به ضامن کردن
voucher
U
ضامن گواه
arming wire
U
سیم ضامن
good and svfficient bail
U
ضامن معتبر
set screw
U
پیچ ضامن
arming pin
U
خار ضامن
sear stop
U
ضامن چکاننده
general partner
U
شریک ضامن
engage
U
ضامن کردن
grommet
U
حلقه ضامن
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
trip wire
U
سیم ضامن مین
ratchet
چرخ ضامن دار
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
disarms
U
از ضامن خارج کردن
lever ratchet
U
چرخ ضامن دار
ratchets
U
ضامن چرخ دنده
voucher
U
دفتر هزینه ضامن
extender
U
سیم ضامن مین
firing stop mechanism
U
مکانیسم ضامن اتش
detent plunger
U
شیطانک چفت ضامن
warrantor
U
تعهد کننده ضامن
vouchers
U
دفتر هزینه ضامن
detent
U
ضامن نگهدارنده مین
to stand surety for any one
U
ضامن کسی شدن
ratchets
U
چرخ ضامن دار
ratchet
U
ضامن چرخ دنده
ratchet wheel
U
اچار ضامن دار
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
rachet
U
چرخ ضامن دار
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
clasp knife
U
چاقوی ضامن دار
switchblade knife
U
چاقوی ضامن دار
stand guarantor for a person
U
ضامن کسی شدن
stand surety for a person
U
ضامن کسی شدن
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
rachet
U
ضامن چرخ دنده
render safe
U
به ضامن کردن مین
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
backing pawl
U
ضامن پشت بند
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
spiral ratchet drill
U
مته ضامن دار حلزونی
rachet
U
دندههای چرخ ضامن دار
soluble washer
U
ضامن تاخیری مین دریایی
nonboresafe
U
بدون ضامن درداخل لوله
antisweep device
U
ضامن ضد جمع اوری مین
shear pin
U
سیم ضامن قطع فشار
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
summary judgment
U
حکمی که علیه ضامن صادر میشود
irrepleviable
U
از توقیف بیرون نیامدنی ولوبادادن ضامن
ratchet and pawl mechanism
U
مکانیزم چرخ ضامن دار و گیر
ratchets
U
گیره عایق چرخ ضامن دار
irreplevisable
U
از توقیف بیرون نیامدنی ولو با ضامن
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
firing stop mechanism
U
وسیله منع اتش ضامن خودکار
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
boresafe fuze
U
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
to carry a piece at safety
U
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com