English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
three unit electrical system U دستگاه سه برقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
power U دستگاه برقی
powered U دستگاه برقی
powering U دستگاه برقی
powers U دستگاه برقی
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
electric machine U دستگاه برقی
electrocardiograph U دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
pickup U دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
telpherage U استفاده از دستگاه نقاله برقی
two unit system U دستگاه دو برقی
utensil socket [پریز دستگاه برقی]
Other Matches
vacuum U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
electrical U برقی
power U برقی
powered U برقی
powering U برقی
electric U برقی
galvanic U برقی
powers U برقی
electricians mate U برقی
before you know it U برقی
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
hot seat U صندلی برقی
trolley car U اتوبوس برقی
electric shocks U ضربه برقی
electric shock U ضربه برقی
all electric U تماما"برقی
electric thermometer U دماسنج برقی
electrotype U قالب برقی
patent leather U چرم برقی
escalator U پله برقی
appliance U وسیله برقی
electropathy U معالجه برقی
trolly U واگن برقی
appliances U وسیله برقی
refrigerators U یخچال برقی
trolleybus U اتوبوس برقی
electric current U جریان برقی
escalators U پله برقی
electrotherapeutics U درمان برقی
refrigerator U یخچال برقی
electrothermal printer U چاپگرحرارتی برقی
eletro luminescence U لومینسانس برقی
triple ignition U احتراق سه برقی
moving stairway U پله برقی
trolleys U واگن برقی
electric arch U قوس برقی
electric amalgam U ملغمه برقی
dual ignition U احتراق دو برقی
dual magneto U مگنت دو برقی
electric , drill U مته برقی
foud royant a U سکته برقی
electrified U برقی کردن
frigidaire U یخچال برقی
single ignition U احتراق تک برقی
electrifying U برقی کردن
gymnotus U مارماهی برقی
electrify U برقی کردن
trolley U واگن برقی
thermoelectric U دما برقی
electric cleaner U جارو برقی
electric heater U بخاری برقی
electric charge U بار برقی
electric furnace U بوته برقی
electrification U برقی کردن
electric candle U شمع برقی
thermoelectric U گرما برقی
electric brake U ترمز برقی
escalator U پله برقی
moving staircase U پله برقی
thermistor U رزیستور برقی
electrifies U برقی کردن
trolley buses U اتوبوس برقی
electrical energy U انرژی برقی
powered U توان برقی
powering U توان برقی
powers U توان برقی
electrical discharge U تخلیه برقی
vulcanization U جوش برقی
electric spectrum U طیف برقی
electric soldering iron U هویه برقی
element U سازه برقی
elements U سازه برقی
power turret U برجک برقی
electric power U توان برقی
electrise U برقی کردن
before you can say knife U برقی ناگهان
power U توان برقی
moving staircase U پله برقی
trolley bus U اتوبوس برقی
electrical resistance U مقاومت برقی
tram U واگن برقی
electrical series U زوجهای برقی
electrical shant U مهار برقی
electrical induction U القای برقی
electrical sheet U ورقهای برقی
electric furnace U کوره برقی
non electric U غیر برقی
electric flux U شاره برقی
electric fluid U سیال برقی
vulcanizer U جوشکار برقی
power blower U دمنده برقی
trams U واگن برقی
electromotor U موتور برقی
electric train U ترن برقی
hot-plate U اجاق برقی
electric train U قطار برقی
electric iron U اطو برقی
chain saws U اره برقی
electromagnet U اهنربای برقی
chain saw U اره برقی
cable cars U تراموای برقی
cable car U تراموای برقی
vacuum cleaners U جاروی برقی
vacuum cleaner U جاروی برقی
power broom U جاروی برقی
hot-plates U اجاق برقی
electric cushion U بالش برقی
electrometallurgy U متالورژی برقی
hot plate U اجاق برقی
electrotype U چاپ برقی
electric welding U جوشکاری برقی
electrical circuit U مدار برقی
electrochemical U برقی- شیمیایی
receiving apparatus U وسیله برقی
electrical conductor U رسانای برقی
current consuming device U وسیله برقی
electric welding U جوش برقی
electric light U روشنایی برقی
electroreceptive device U وسیله برقی
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
electric railway U راه اهن برقی
electrocardiography U قلب نگاری برقی
electronarcosis U خواب انگیزی برقی
electrical metallic tubing U لوله برقی فلزی
moving stairways U پله های برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electrodermal changes U تغییرات برقی پوست
escalators U پله های برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
phototube U لامپ نور- برقی
electrodiagnosis U تشخیص با دستگاههای برقی
electric boiler U دیگ بخار برقی
electrification of a gas U برقی شدن گاز
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
electric typewriter U ماشین تحریر برقی
moving staircases U پله های برقی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
moving stairs {pl} U پله های برقی
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
tramcar [British E] U قطار برقی خیابان
fridges U یخچال برقی سردخانه
trolleybus U واگن برقی شهری
frig U یخچال برقی سردخانه
density of charge U چگالی بار برقی
streetcar [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
trolley wire U سیم ترن برقی
trolley frog U شاخک ترن برقی
trolley cross over U صلیب ترن برقی
trolley car U واگن برقی شهری
portable appliance U وسیله برقی دستی
differential electromagnet U اهنربای برقی تقابلی
voltameter U ولتاژ سنج برقی
fridge U یخچال برقی سردخانه
photoemissive cell U لامپ نور- برقی
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
volcanize U جوش برقی دادن
trolleycar [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
shock therapy U درمان با ضربه برقی
tram [British E] U قطار برقی خیابان
trolley [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
metallize U جوشکاری برقی کردن
metalize U جوشکاری برقی کردن
tramlines U خط مخصوص واگن برقی
pull off U نیروی کشش برقی
tramline U خط مخصوص واگن برقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com