English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blasting machine U دستگاه انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
exposure meter U دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
ergograph U دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
cohesiometer U دستگاه سنجش چسبندگی خاک
rakes U دستگاه سنجش خطای برد توپ
raking U دستگاه سنجش خطای برد توپ
rake U دستگاه سنجش خطای برد توپ
acrometer U دستگاه سنجش وزن مخصوص روغن
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
audiometer U دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope U دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
brisance U انفجار
blast U انفجار
explosions U انفجار
detonation U انفجار
detonations U انفجار
plosion U انفجار
blastment U انفجار
explosion U انفجار
blow out U انفجار
blasts U انفجار
blasting U انفجار
bursts U انفجار
blow-ups U انفجار
eruption U انفجار
burst U انفجار
pops U انفجار
popped U انفجار
pop U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
displosion U انفجار
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
deliberation U سنجش
ponders U سنجش
pondering U سنجش
pondered U سنجش
deliberations U سنجش
measurment U سنجش
assay U سنجش
assessments U سنجش
assessment U سنجش
scalar U سنجش
ponder U سنجش
evalution U سنجش
assays U سنجش
scaling U سنجش
evaluation U سنجش
poneration U سنجش
degress of comparison U سنجش
g U سنجش
appraisal U سنجش
appraisals U سنجش
measurements U سنجش
ponderingly U با سنجش
ponderation U سنجش
evaluations U سنجش
measurement U سنجش
measure U سنجش
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
dead center ignition U نقطه انفجار
detonation charge U خرج انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonable U قابل انفجار
destruct system U سیستم انفجار
detonative U اماده انفجار
implosion U انفجار از داخل
time of disintegration U زمان انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
bursting set U محل انفجار
misfires U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfire U گیر در انفجار
burst wave U موج انفجار
blow out U سوختن انفجار
big bang U انفجار بزرگ
blast wave U موج انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
information explosion U انفجار اطلاعات
explosive U قابل انفجار
crepitation U انفجار مکرر
countermining U انفجار ضد مین
aerial burst U انفجار هوایی
combustion chamber U اطاق انفجار
lead in U مداررابط انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
impact action U اثر انفجار
blasts U صدای انفجار
busts U انفجار ترکیدگی
blasts U ضربه انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
explosimeter U انفجار سنج
busting U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
sonic boom U انفجار صوتی
bust U انفجار ترکیدگی
sonic booms U انفجار صوتی
swooper U انفجار دار
sympathetic detonation U انفجار القایی
detonations U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ناگهانی
POW U صدای انفجار
POWs U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blast U صدای انفجار
detonation cord U سیم انفجار
ignitor U وسیله انفجار
high order detonation U انفجار شدید
blast effect U اثر انفجار
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
combustiblity U قابلیت انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
fire time U زمان انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
detonation U انفجار ضربهای
outbursts U انفجار غضب
gust U انفجار فوت
gusts U انفجار فوت
outburst U انفجار غضب
the force of the explosion U شدت انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
yields U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
yield U بازده انفجار
measuring period U مدت سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
measuring method U اسلوب سنجش
metage U حق سنجش قپانداری
measuring period U دوره سنجش
measuring point U نقطه سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring range U حیطه سنجش
meter U وسیله سنجش
measuring junction U نقطه سنجش
measuring error U خطای سنجش
measurable U سنجش پذیر
pulmometry U سنجش گنجایش شش
measuring generator U مولد سنجش
incommensurable U سنجش ناپذیر
comparisons U تطبیق سنجش
comparison U تطبیق سنجش
measuring junction U محل سنجش
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
method of measurment U روش سنجش
measurment U سنجش اندازه
assay U ازمایش سنجش
measuring relay U رله سنجش
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
ratings U سنجش توان
rating U سنجش توان
precision measurment U سنجش دقیق
high accuracy measurement U سنجش دقیق
font metric U سنجش فونت
frequency measurement U سنجش فرکانس
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com