English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
out U دستگاه خاموش
out- U دستگاه خاموش
outed U دستگاه خاموش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
Other Matches
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
extinguished U خاموش
soundless U خاموش
silent U خاموش
uncommunicative U خاموش
on-off button U خاموش
on/off U خاموش
on/off light U خاموش
quiescent U خاموش
hist U خاموش
mumchance U خاموش
h! U خاموش
whist U خاموش
off U خاموش
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
extinction U خاموش سازی
tight mouthed U کم حرف خاموش
hush U خاموش کردن
to burn out U خاموش شدن
to dry up U خاموش شدن
turn out <idiom> U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
he did not open his lips U خاموش ماند
extinguish U خاموش کردن
quenchless U خاموش نشدنی
extinguishing U خاموش کردن
silence U خاموش شدن
keep still U خاموش باش
to hold one's tongue U خاموش شدن
quaker's meeting U انجمن خاموش
to stand mute U خاموش ماندن
inextinguishable U خاموش نشدنی
to switch off U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
silences U خاموش شدن
to snuff out U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
to keep silence U خاموش شدن
silenced U خاموش شدن
to keep silence U خاموش بودن
turn-offs U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
silencing U خاموش شدن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
tacit U مقدر خاموش
extinguishable U خاموش کردنی
spark arrester U جرقه خاموش کن
extinguisher U خاموش کننده
stillest U خاموش ساکت
quenching U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
still U خاموش ساکت
dout U خاموش کردن
silencer U خاموش کننده
reserved U خاموش کم حرف
tight lipped U کم حرف خاموش
tight-lipped U کم حرف خاموش
dry up U خاموش شدن
out U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
silencers U خاموش کننده
stiller U خاموش ساکت
smothering U خاموش کردن
glumpy U خاموش وکدر
go out U خاموش شدن
extinctive U خاموش کننده
extinguishes U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
power U خاموش کردن یک وسیله
silencing U خاموش اتش قطع
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
extinct U منسوخه خاموش شده
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
to laugh down U با خنده خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
as hush as death U خاموش چون مردگان
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
powered U خاموش کردن یک وسیله
quenched U خاموش کردن ترساندن
powering U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
silence U خاموش اتش قطع
silenced U خاموش اتش قطع
snuff U بافوت خاموش کردن
mum U سکوت شخص خاموش
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
turn off U خاموش کردن یاشدن
mums U سکوت شخص خاموش
snuff U خاموش سازی یافوت پف
turn out U باکلید خاموش کردن
at pause U مکث کنان خاموش
silences U خاموش اتش قطع
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
power down U قطع برق خاموش کردن
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
still U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
blink U روشن خاموش شدن چراغها
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com