Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
apron
U
کف درگاه
postliminum
U
درگاه
doorways
U
درگاه
doorway
U
درگاه
port
U
درگاه
gateway
U
درگاه
access
U
درگاه
sill
U
کف درگاه
portals
U
درگاه
sills
U
کف درگاه
portal
U
درگاه
supply port
U
درگاه تدارکاتی
doorway
U
درگاه ورودی
architrave
U
نعل درگاه
memory port
U
درگاه حافظه
doorways
U
درگاه ورودی
lintel=lintol
U
نعل درگاه
doorway
U
درگاه ورودی
supply port
U
درگاه تامین
door step
U
پله درگاه
in antis
U
جرز درگاه
port
U
درب درگاه
parallel port
U
درگاه موازی
capped
U
نعل درگاه
sopraporta
U
تزیین سر درگاه
sill beam
U
تیر درگاه
blocked opening
U
درگاه بسته
cap
U
نعل درگاه
serial port
U
درگاه ترتیبی
control port
U
درگاه کنترل
the elect
U
مقربان درگاه خدا
door lintel
U
نعل درگاه کلاهک
midi port
U
دریچه یا درگاه IDI
capping slab
U
تاوه نعل درگاه
Di xue
U
[درگاه ورودی مدور]
cap-stone
U
سنگ نعل درگاه
to pray to god
U
به درگاه خدا دعا کردن
antepagmentum
U
حاشیه های تزئینی درگاه
antepagment
U
حاشیه های تزئینی درگاه
memory controller gate array
U
ارایه درگاه کنترل حافظه
trabeated
U
ساختمان با نعل درگاه چوبی
henostyle
U
[ستونی بین جرز درگاه]
lintels
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintel
U
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
chimney-bar
U
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
safekeeping
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
protection
U
حفافت
security
U
حفافت
conservation
U
حفافت
preservation
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
custody
U
حفافت
egis
U
حفافت
maintenance
U
حفافت کردن
safeguard
U
حفافت کردن
system security
U
حفافت سیستم
safeguarded
U
حفافت کردن
safety gap
U
دهانه حفافت
safeguards
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت گروهی
cathode protection
U
حفافت کاتدی
block protection
U
حفافت بلوک
safe keeping
U
حفافت توجه
soil conservation
U
حفافت خاک
shielded
U
حفافت شده
storage protection
U
حفافت انباره
storage protection
U
حفافت حافظه
armor protection
U
حفافت زرهی
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
self protection
U
حفافت از خود
anodic protection
U
حفافت اندی
safeguarding
U
حفافت کردن
protection ring
U
حلقه حفافت
protection level
U
سطح حفافت
memory protection
U
حفافت حافظه
formats
U
حفافت حافظه و..
protect
U
حفافت کردن
protecting
U
حفافت کردن
protects
U
حفافت کردن
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
impedance protection
U
حفافت امپدانس
file protection
U
حفافت پرونده
file protection
U
حفافت فایل
shields
U
حفافت کردن
degree of protection
U
میزان حفافت
protection key
کلید حفافت
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
collective protection
U
حفافت جمعی
conservable
U
قابل حفافت
format
U
حفافت حافظه و..
data encryption
U
حفافت داده
data protection
U
حفافت داده ها
physical security
U
حفافت تاسیسات
guard
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
guards
U
حفافت کردن
shield
U
حفافت کردن
protection
U
عمل حفافت
x ray protection
U
حفافت رونتگن
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
shield
U
حفافت کردن درمقابل
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
overload protection
U
حفافت بار زیاد
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
software protection
U
حفافت نرم افزاری
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
keep
U
حفافت امانت داری
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
wards
U
محجور حفافت بخش
ward
U
محجور حفافت بخش
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
shields
U
حفافت کردن درمقابل
keeps
U
حفافت امانت داری
protected field
U
میدان حفافت شده
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
protected location
U
مکان حفافت شده
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com