Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zero
U
تنظیم دقیق دستگاه
zeroes
U
تنظیم دقیق دستگاه
zeros
U
تنظیم دقیق دستگاه
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
Other Matches
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
fine adjustment
U
تنظیم دقیق
precision adjustment
U
تنظیم دقیق
fine setting
U
تنظیم دقیق
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
calibration
U
تنظیم الات دقیق
precision adjustment
U
تنظیم دقیق تیر
precision adjustment
U
تنظیم تیر دقیق
fine sight
U
تنظیم خط نشانه دقیق
fine sight
U
تنظیم دقیق زاویه توپ
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
damping
U
تنظیم کار دستگاه
power pack
U
دستگاه تنظیم برق
automation
U
دستگاه تنظیم خودکار
thermoregulator
U
دستگاه تنظیم حرارت
preselection
U
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
pantograph
U
دستگاه رسام قابل تنظیم
pacemaker
U
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemakers
U
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
mach trim compensator
U
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
thermostats
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
particular redemption
U
دقیق
precision
U
دقیق
wistful
U
دقیق
exact solution
U
حل دقیق
exquisite
U
دقیق
subtil
U
دقیق
punctual
U
دقیق
stringent
U
دقیق
stringently
U
دقیق
advertent
U
دقیق
exacts
U
دقیق
punctiliously
U
دقیق
punctilious
U
دقیق
scholastical
U
دقیق
accurate
U
دقیق
exacted
U
دقیق
literal
U
دقیق
scrutinizer
U
دقیق
intent
U
دقیق
exact
U
دقیق
tenty
U
دقیق
astute
U
دقیق
scholastic
U
دقیق
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
exact location
U
محل دقیق
instruments
U
الات دقیق
queazy
U
زیاد دقیق
arm of precision
U
اسلحه دقیق
control
U
توپزن دقیق
sets
U
لجوج دقیق
controlling
U
توپزن دقیق
controls
U
توپزن دقیق
setting up
U
لجوج دقیق
watchful
U
بی خواب دقیق
micro pressure gage
U
فشارسنج دقیق
strictly speaking
U
دقیق شویم
precision tools
U
الات دقیق
set
U
لجوج دقیق
tenuous
U
لطیف دقیق
thorough paced
U
دقیق گام
pryingly
U
با نگاه دقیق
detailed analysis
U
بررسی دقیق
detailed analysis
U
آنالیز دقیق
an a calculator
U
محاسب دقیق
subtle
U
دقیق لطیف
subtler
U
دقیق لطیف
queasy
U
زیاد دقیق
precision measurment
U
سنجش دقیق
pernickety
U
کاربسیار دقیق
scrutiny
U
بررسی دقیق
precise
U
دقیق کردن
precise
U
صریح دقیق
precise
U
خیلی دقیق
subtlest
U
دقیق لطیف
fine spun
U
دقیق خیالی
precision balance
U
ترازوی دقیق
precision tool
U
ابزار دقیق
precision spirit level
U
ترازوی دقیق
particularization
U
شرح دقیق
watchfulness
U
دقیق هشیاری
sound
U
بی خطر دقیق
sounded
U
بی خطر دقیق
soundest
U
بی خطر دقیق
sounds
U
بی خطر دقیق
punctual
U
باذکرجزئیات دقیق
precision sweep
U
روبش دقیق
precision instrument
U
سنجه دقیق
imprecise
U
غیر دقیق
precision fire
U
تیر دقیق
precisionist
U
بسیار دقیق
thoroughgoing
U
بسیار دقیق
precision levelling
U
ترازیابی دقیق
going-over
U
بررسی دقیق
goings-over
U
بررسی دقیق
high accuracy measurement
U
سنجش دقیق
in-depth
U
دقیق و عمیق
perpend
U
دقیق بودن
precisian
U
خیلی دقیق
precision scale
U
مقیاس دقیق
correct
U
دقیق یا درست
correcting
U
دقیق یا درست
persnickety
U
کاربسیار دقیق
corrects
U
دقیق یا درست
instrument
U
الات دقیق
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
stickler
U
سمج خیلی دقیق
sticklers
U
سمج خیلی دقیق
precision casting
U
ریخته گری دقیق
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
measuring magnifier
U
مسافت یاب دقیق
off base
<idiom>
U
غیر دقیق ،نادرست
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
tendering
U
دقیق ترد ونازک
tenderest
U
دقیق ترد ونازک
precision engineering
U
مهندسی ابزار دقیق
fine turning
U
میزان سازی دقیق
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
fine tuning
U
میزان سازی دقیق
probity
U
پیروی دقیق از اصول
tender
U
دقیق ترد ونازک
precision lathe
U
ماشین تراش دقیق
precision drill
U
مته کردن دقیق
tendered
U
دقیق ترد ونازک
pick someone's brains
<idiom>
U
اطلاعات دقیق به کسی
inspected
U
ازمایش دقیق بازبینی
astringent
U
سخت گیر دقیق
edge sharpening
U
دقیق کردن لبه
a true and accurate report
U
گزارشی درست و دقیق
particular
U
دقیق نکته بین
inspecting
U
ازمایش دقیق بازبینی
mirror
U
ایجاد کپی دقیق
mirrored
U
ایجاد کپی دقیق
scrupulously
<adv.>
U
خیلی دقیق وسواسی
inspect
U
ازمایش دقیق بازبینی
precision
U
اندازه گیری دقیق
precision
U
بسیار دقیق بودن
inspects
U
ازمایش دقیق بازبینی
facsimiles
U
کپی دقیق از یک متن
meticulous
U
خیلی دقیق وسواسی
facsimile
U
کپی دقیق از یک متن
mirrors
U
ایجاد کپی دقیق
pin point
U
تعیین دقیق نقاط
pore
U
بمطالعه دقیق پرداختن
pores
U
بمطالعه دقیق پرداختن
chronometer
U
ساعت شمار دقیق
mind one's P's and Q's
<idiom>
U
خیلی دقیق به رفتاروگفتار
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
approximate
U
نه دقیق ولی تقریبا درست
formats
U
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
approximated
U
نه دقیق ولی تقریبا درست
subtilization
U
ملایمت دقیق و لطیف سازی
punctilio
U
نکته دقیق در ایین رفتار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com