English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bursting charge U دستگاه با ماده منفجره
explosive charge U دستگاه با ماده منفجره
charge U دستگاه با ماده منفجره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
explosive U ماده منفجره منفجره
high explosive U ماده منفجره
trinitrotoluen U ماده منفجره تی ان تی
explosive d. U ماده منفجره دی
demolitions U ماده منفجره
demolition U ماده منفجره
binary explosive U ماده منفجره مرکب
primer U ماده منفجره مقدم
primers U ماده منفجره مقدم
high explosive U ماده منفجره شدید
ammonal U نوعی ماده منفجره شدید
melinite U ماده منفجره ملی نیت
low explosive U ماده منفجره کندسوختار خفیف
trinitrotoluol U ماده منفجره تری نیتروتولوئول
explosive U قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
tetrytol U ماده منفجره تتریتول مخلوطی از تتریل و تی ان تی
three nitro toloen U ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
lyddite U ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
demolition block U خرج منفجره
explosive ordnance U مواد منفجره
explosive ordnance U مهمات منفجره
explosive scale U مدار منفجره
charges U خرج منفجره
explosive charge U خرج منفجره
charge U خرج منفجره
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
high explosive U مواد منفجره قوی
fusions U ترکیب مواد منفجره
fusion U ترکیب مواد منفجره
capsules U لوله حاوی مواد منفجره
fused U فتیله مواد منفجره فیوز
Find demolition charges to U قوطی مواد منفجره همه منظوره
fuse U فتیله مواد منفجره فیوز
capsule U لوله حاوی مواد منفجره
magazine area U محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
destruction area U منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
all purpose canister U قوطی مواد منفجره همه منظوره
warhead U قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
warheads U قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
charged demolition U مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
torpex U نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
demolition block U مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
bitched U سگ ماده
metal U ماده
monoclinous U نر و ماده
stuffless U بی ماده
bitch U سگ ماده
matters U ماده
material U ماده
materials U ماده
foamed meterid U ماده کف
female U ماده
bitching U سگ ماده
bitches U سگ ماده
metals U ماده
mattering U ماده
provision U ماده
clauses U ماده
matter U ماده
clause U ماده
stipulation U ماده
abscesses U ماده
abscess U ماده
mattered U ماده
anti matter U ضد ماده
agent U ماده
nanny goat U بز ماده
substances U ماده
nanny goats U بز ماده
catch for door bolt U ماده
article U ماده
nany U بز ماده
antimatter U ضد ماده
stuff U ماده
agents U ماده
substance U ماده
stuffs U ماده
stuffed U ماده
articles U ماده
item U ماده
items U ماده
keratin U ماده شاخی
chlorophyll U ماده سبزگیاهی
materialist U ماده گرا
keratine U ماده شاخی
articles U ماده قانون
aetna material U ماده اتنا
additive U ماده افزودنی
isotropic material U ماده همسانگرد
isotrope U ماده همسانگرد
isomorph U ماده یک شکل
heifers U ماده گوساله
addition agent U ماده افزودنی
active material U ماده موثر
heifer U گوساله ماده
substances U ماده اصلی
clauses U ماده قانون
dopes U ماده مخدر
additives U ماده افزودنی
dope U ماده مخدر
precursors U پیش ماده
preservative U ماده جلوگیری
synthetic material U ماده مصنوعی
clause U ماده قانون
preservatives U ماده جلوگیری
insoluble U ماده حل نشدنی
synchronous material U ماده مصنوعی
heifer U ماده گوساله
precursor U پیش ماده
allelopathic substance U ماده دورساز
tigress U ماده پلنگ
anticorrosive paint U ماده ضد زنگ
pigments U ماده رنگی
antiset U ماده ضد ته نشین
ovum U یاخته ماده
thermate U ماده ترمیت
stuffed U ماده اولیه
dye stuff U ماده رنگی
tongue and groove joint U اتصال نر و ماده
toxic agent U ماده سمی
toxic substance U ماده سمی
stuff U ماده اولیه
immaterialist U منکر ماده
stuffs U ماده اولیه
mattery U ماده مانند
pigment U ماده رنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com