Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loom
U
دستگاه بافندگی نساجی
loomed
U
دستگاه بافندگی نساجی
looming
U
دستگاه بافندگی نساجی
looms
U
دستگاه بافندگی نساجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hand loom
U
دستگاه بافندگی دستی
cuttler
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
cuttler
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiter
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiter
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
knitting
U
بافندگی
weaves
U
بافندگی
weaving
U
بافندگی
weave
U
بافندگی
the textile art
U
نساجی
textures
U
بافندگی
the textile art
U
بافندگی
texture
U
بافندگی
loom
U
کارگاه بافندگی
loomed
U
کارگاه بافندگی
looming
U
کارگاه بافندگی
textile industry
U
صنعت نساجی
textile industry
U
صنعت بافندگی
looms
U
کارگاه بافندگی
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
battens
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
beater sley
برش بین دوچوب ماشین بافندگی
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
power loom
U
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
to unstitch something
[sewing]
U
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
Luddites
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
nervous systems
U
دستگاه پی
apparatus
U
دستگاه
plants
U
دستگاه
plant
U
دستگاه
devices
U
دستگاه
device
U
دستگاه
organ system
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
utensil
U
دستگاه
units
U
یک دستگاه
units
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
utensils
U
دستگاه
systems
U
دستگاه
appurtenance
U
دستگاه
teams
U
یک دستگاه
team
U
یک دستگاه
system
U
دستگاه
unit
U
دستگاه
installations
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
appliances
U
دستگاه
set
U
دستگاه
device code
U
کد دستگاه
equipment
U
دستگاه
machine
U
دستگاه
machines
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
installation
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
unit
U
یک دستگاه
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
rhombohedral system
U
دستگاه لوزوجهی
abrasive cutting machine
U
دستگاه برش
gun
U
دستگاه تزریق
guns
U
دستگاه تزریق
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
devices
U
شعار دستگاه
absorption apparatus
U
دستگاه جذب
rivet gun
U
دستگاه پرچ
device
U
شعار دستگاه
retorts
U
دستگاه تقطیر
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
illuminator
U
دستگاه روشنایی
induction current instrument
U
دستگاه القائی
retort
U
دستگاه تقطیر
apparatus
U
الت دستگاه
rolling mill
U
دستگاه نورد
separator
U
دستگاه تجزیه
hexagonal system
U
دستگاه شش گوشهای
device dependent
U
وابسته به دستگاه
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
sequential device
U
دستگاه ترتیبی
power plants
U
دستگاه تولیدنیروی
power plant
U
دستگاه تولیدنیروی
device cluster
U
گروه دستگاه
honing machine
U
دستگاه سنگ
telegraph
U
دستگاه تلگراف
abel closed tester
U
دستگاه ابل
safety device
U
دستگاه ضامن
telegraphs
U
دستگاه تلگراف
device independence
U
استقلال دستگاه
device independence
U
مستقل از دستگاه
device flag
U
پرچم دستگاه
telegraphing
U
دستگاه تلگراف
telegraphed
U
دستگاه تلگراف
device name
U
نام دستگاه
table set
U
دستگاه میزی
automatic
U
دستگاه خودکار
automatics
U
دستگاه خودکار
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric machine
U
دستگاه برقی
electromagnetic system
U
دستگاه الکترومغناطیسی
electrostatic system
U
دستگاه الکتروستاتیکی
double column machine
U
دستگاه دو ستونی
nervous system
U
دستگاه عصبی
evaporator
U
دستگاه اب شیرین کن
nervous systems
U
دستگاه عصبی
double v machine
U
دستگاه ورق خم کن
duplexing assembly
U
دستگاه دو راهه
system of units
U
دستگاه واحدها
leverage
U
دستگاه اهرمی
system of units
U
دستگاه یکانها
system of forces
U
دستگاه نیروها
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous device
U
دستگاه همگام
drill press
U
دستگاه مته
drilling machine
U
دستگاه مته
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
duplexer
U
دستگاه دوراهه
fifth column
U
دستگاه جاسوسی
symbolic device
U
دستگاه سمبلیک
dividing attachment
U
دستگاه مقسم
storage device
U
دستگاه ذخیره
storage device
U
دستگاه انبارش
curler
U
دستگاه فرزنی
curlers
U
دستگاه فرزنی
appendage
U
دستگاه فرعی
appendages
U
دستگاه فرعی
robot
U
دستگاه خودکار
robots
U
دستگاه خودکار
prime movers
U
دستگاه محرک
prime mover
U
دستگاه محرک
display device
U
دستگاه نمایش
supercharge
U
دستگاه تشدید
subassembly
U
مونتاژجزئی از یک دستگاه
storage device
U
دستگاه انباره
discrete device
U
دستگاه گسسته
folding machine
U
دستگاه خم کاری
gasifying apparatus
U
دستگاه تبخیر
giorgi system
U
دستگاه جورجی
device status
U
وضعیت دستگاه
device number
U
شماره دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com