Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blasting machine
U
دستگاه انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
atom samsher
U
دستگاه انفجار اتمی
piezometer
U
دستگاه سنجش شدت انفجار
predictor
U
دستگاه محاسب زمان انفجار
sofar
U
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
Other Matches
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line
U
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train
U
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
U
مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
blow up
U
انفجار
blasting
U
انفجار
plosion
U
انفجار
blow-up
U
انفجار
explosions
U
انفجار
explosion
U
انفجار
blow-ups
U
انفجار
displosion
U
انفجار
detonations
U
انفجار
pop
U
انفجار
pops
U
انفجار
bursts
U
انفجار
burst
U
انفجار
eruption
U
انفجار
popped
U
انفجار
blasts
U
انفجار
brisance
U
انفجار
blastment
U
انفجار
detonation
U
انفجار
blow out
U
انفجار
blast
U
انفجار
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
busting
U
انفجار ترکیدگی
gusts
U
انفجار فوت
yielded
U
بازده انفجار
impact action
U
اثر انفجار
implosion
U
انفجار از داخل
inexplosive
U
غیرقابل انفجار
information explosion
U
انفجار اطلاعات
explosive
U
قابل انفجار
yield
U
بازده انفجار
yields
U
بازده انفجار
blasts
U
صدای انفجار
big bang
U
انفجار بزرگ
countermining
U
انفجار ضد مین
blast effect
U
اثر انفجار
blast wave
U
موج انفجار
dead center ignition
U
نقطه انفجار
crepitation
U
انفجار مکرر
swooper
U
انفجار دار
combustion chamber
U
اطاق انفجار
combustiblity
U
قابلیت انفجار
detonation
U
انفجار ضربهای
POWs
U
صدای انفجار
burst wave
U
موج انفجار
bursting set
U
محل انفجار
detonations
U
انفجار ضربهای
detonations
U
انفجار ناگهانی
bust
U
انفجار ترکیدگی
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
busted
U
انفجار ترکیدگی
aerial burst
U
انفجار هوایی
gust
U
انفجار فوت
craters
U
قیف انفجار
crater
U
قیف انفجار
blow out
U
سوختن انفجار
lead in
U
مداررابط انفجار
busts
U
انفجار ترکیدگی
misfire
U
گیر در انفجار
POW
U
صدای انفجار
misfires
U
گیر در انفجار
detonation
U
انفجار ناگهانی
ignitor
U
وسیله انفجار
high order detonation
U
انفجار شدید
explosimeter
U
انفجار سنج
destruct system
U
سیستم انفجار
explosive energy
U
قدرت انفجار
explosive force
U
نیروی انفجار
atom samshing
U
انفجار اتمی
crackle
U
صدای انفجار پی در پی
explosiveness
U
قابلیت انفجار
detonable
U
قابل انفجار
crackled
U
صدای انفجار پی در پی
blast
U
صدای انفجار
detonatable
U
قابل انفجار
detonating slab
U
مسیر انفجار
detonation charge
U
خرج انفجار
detonation cord
U
سیم انفجار
blasts
U
ضربه انفجار
sonic boom
U
انفجار صوتی
detonative
U
اماده انفجار
outburst
U
انفجار غضب
the force of the explosion
U
شدت انفجار
crackles
U
صدای انفجار پی در پی
outbursts
U
انفجار غضب
time of disintegration
U
زمان انفجار
explosive force
U
قدرت انفجار
explosion proof
U
پوشش ضد انفجار
explosion hazard
U
خطر انفجار
blast
U
ضربه انفجار
population explosion
U
انفجار جمعیت
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
fire time
U
زمان انفجار
sonic booms
U
انفجار صوتی
misfired
U
گیر در انفجار
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
late time
U
زمان سکته انفجار
detonating
U
ترکاننده وابسته به انفجار
high order detonation
U
انفجار انی وکامل
powder kegs
U
چیز قابل انفجار
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
subsidiary
U
عمق دهنده به انفجار
subsidiaries
U
عمق دهنده به انفجار
tnt equivalent
U
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
flex x
U
خرج انفجار ورقهای
low order
U
انفجار کند یا ناقص
flex x
U
خرج انفجار کتابی
powder keg
U
چیز قابل انفجار
service mine
U
مین قابل انفجار
afterwinds
U
باد بعد از انفجار
atomic time
U
زمان انفجار اتمی
bursts
U
انفجار منفجر شدن
blastment
U
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
bursts
U
منفجر کردن انفجار
burst
U
انفجار منفجر شدن
burst
U
منفجر کردن انفجار
impacts
U
اثر ترکش انفجار
blast effect
U
اثر موج انفجار
explosive range
U
گستره انفجار پذیری
explosives
U
مواد قابل انفجار
armed ammunition
U
مهمات اماده انفجار
armed mine
U
مین اماده انفجار
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
poised mine
U
مین اماده انفجار
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
impact
U
اثر ترکش انفجار
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
proximity fuze
U
فیوز مخصوص انفجار مرمی
exudation
U
مواد پخش شونده در یک انفجار
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip
U
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
ice mine
U
مین مخصوص انفجار زیریخی
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
countermining
U
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
fire in the hole
U
انفجار نزدیک است به جان پناه
afterwinds
U
باد مخالف جهت انفجار اتمی
discriminating circuit
U
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
acoustic circuit
U
مدار عکس العمل انفجار صوتی
ice mining
U
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
firing area
U
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sticky charge
U
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
late time
U
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
look
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looks
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com