Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetic tape
U
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes
U
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
cybernetics
U
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
absolute system of electrical units
دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
Other Matches
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
electrotechnical
U
الکتریکی
electric
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
resistors
U
مقاومت الکتریکی
resistor
U
مقاومت الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
images
U
تصویر الکتریکی
image
U
تصویر الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
electric tension
U
فشار الکتریکی
discharges
U
تخلیه الکتریکی
discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric traction
U
کشش الکتریکی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
electrolysis
U
تجزیه الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
electric force
U
نیروی الکتریکی
transcriptions
U
ضبط الکتریکی
transcription
U
ضبط الکتریکی
electrodes
U
قطب الکتریکی
electrode
U
قطب الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
voltage
U
فشار الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
static breeze
U
وزش الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
gold contacts
U
اتصالات الکتریکی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
electrovalency
U
فرفیت الکتریکی
electrovalence
U
فرفیت الکتریکی
circuit
U
جریان الکتریکی
circuit
U
اتصال الکتریکی
circuits
U
جریان الکتریکی
circuits
U
اتصال الکتریکی
tachogenerator
U
دورسنج الکتریکی
conduction
U
رسانایی الکتریکی
isolating
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
charge
U
بار الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
charges
U
بار الکتریکی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
voltaism
U
ولتاژ الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
electrify
U
الکتریکی کردن
electrifies
U
الکتریکی کردن
electric shock
U
شوک الکتریکی
electrified
U
الکتریکی کردن
magic eye
U
چشم الکتریکی
galvano cautery
U
داغ الکتریکی
specific conductance
U
رسانندگی الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
air dielectric
U
دی الکتریکی هوا
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
flux
U
فلوی الکتریکی
dielectric viscosity
U
لختی دی الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
engine
U
موتورغیر الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
capacitance
U
فرفیت الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
all electric
U
تماما" الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
pelorus
U
پایه قطبنمای الکتریکی
permitivity
U
نفوذ پذیری الکتریکی
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
electric field intensity
U
شدت میدان الکتریکی
residual charge
U
بار الکتریکی مانده
photoelectric reader
U
خواننده فتو الکتریکی
connector
U
مین مسیر الکتریکی
mechanical energy reservoir
U
منبع انرژی الکتریکی
contact potential
U
فشار الکتریکی تماسی
conservation of charge
U
بقای بار الکتریکی
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
shielded arc welding
U
جوشکاری قوسی الکتریکی
collectors
U
جاروی الکتریکی جارو
back voltage
U
نیروی ضد محرکه الکتریکی
oil filled cable
U
کابل روغنی الکتریکی
collector
U
جاروی الکتریکی جارو
portable electric tool
U
ابزار الکتریکی دستی
rheostat
U
جنبه مقاومت الکتریکی
specific electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی مخصوص
constant voltage
U
فشار الکتریکی ثابت
bias
U
سطح مرجع الکتریکی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
electric arc current
U
جریان قوس الکتریکی
dielectric phase angle
U
زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric loss factor
U
ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric power factor
U
ضریب قدرت دی الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com