Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pointer
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers
U
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
Other Matches
innuendoes
U
اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendos
U
اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendo
U
اشاره تلویحا اشاره کردن
implying
U
اشاره داشتن بر اشاره کردن
imply
U
اشاره داشتن بر اشاره کردن
implies
U
اشاره داشتن بر اشاره کردن
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
referrals
U
اشاره
referral
U
اشاره
insinuative
U
اشاره
symbol
U
اشاره
in reference to
U
با اشاره به
nutation
U
اشاره با سر
beckon
U
اشاره
implications
U
اشاره
implication
U
اشاره
beckoned
U
اشاره
beckoning
U
اشاره
insinuation
U
اشاره
references
U
اشاره
reference
U
اشاره
inkling
U
اشاره
suggestion
U
اشاره
suggestions
U
اشاره
intimation
U
اشاره
intimations
U
اشاره
tip
U
اشاره
action
U
اشاره
inking
U
اشاره
actions
U
اشاره
cell pointer
U
اشاره گر سل
manifests
U
اشاره
promptings
U
اشاره
slurred
U
اشاره
warnings
U
اشاره
warning
U
اشاره
gesturing
U
اشاره
allusion
U
اشاره
allusions
U
اشاره
slurring
U
اشاره
beck
U
اشاره
slurs
U
اشاره
hint
U
اشاره
pointers
U
اشاره گر
hinted
U
اشاره
hints
U
اشاره
prompting
U
اشاره
indication
U
اشاره
with reference to
U
با اشاره به
pointer
U
اشاره گر
mentioning
U
اشاره
beckons
U
اشاره
mentions
U
اشاره
gesture
U
اشاره
gestured
U
اشاره
mention
U
اشاره
manifest
U
اشاره
slur
U
اشاره
manifested
U
اشاره
manifesting
U
اشاره
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
adumbrative
U
اشاره کننده
suggestive
U
اشاره کننده
d. pronoun
U
ضمیر اشاره
allude
U
اشاره کردن
alluding
U
اشاره کردن
that
U
اشاره بدور
modally
U
با اشاره بوجه
motions
U
اشاره کردن
to throw out
U
اشاره کردن
sp
U
اشاره گرپشته
alluded
U
اشاره کردن
motioning
U
اشاره کردن
motioned
U
اشاره کردن
motion
U
اشاره کردن
to touch on
U
اشاره کردن
cheep
U
اشاره مختصرکردن به
abode
U
اشاره کردن
cheep
U
اشاره مختصر
d. adjective
U
صفت اشاره
abodes
U
اشاره کردن
to make a motion
U
اشاره کردن
suggested
U
اشاره کردن بر
suggest
U
اشاره کردن بر
point
U
اشاره کردن
infers
U
اشاره کردن بر
inferred
U
اشاره کردن بر
infer
U
اشاره کردن بر
suggesting
U
اشاره کردن بر
suggests
U
اشاره کردن بر
record printer
U
اشاره گر رکورد
insinuates
U
به اشاره فهماندن
insinuated
U
به اشاره فهماندن
insinuate
U
به اشاره فهماندن
signaller
U
اشاره کننده
hints
U
اشاره کردن
hint
U
اشاره کردن
nudging
U
اشاره کردن
nudges
U
اشاره کردن
nudged
U
اشاره کردن
nudge
U
اشاره کردن
mentions
U
اشاره کردن
mentioning
U
اشاره کردن
short notice
U
باکوچکترین اشاره
ensigns
U
اشاره دسته
ensign
U
اشاره دسته
to touch upon
U
اشاره کردن
to bring up
U
اشاره کردن
to raise
U
اشاره کردن
flag wagging
U
اشاره باپرچم
tuch
U
اشاره کردن
mention
U
اشاره کردن
beckons
U
اشاره کردن
beckoning
U
اشاره کردن
beckoned
U
اشاره کردن
beckon
U
اشاره کردن
hinted
U
اشاره کردن
allusive
U
اشاره کننده
symbol
U
رمز اشاره
indicant
U
اشاره نما
signalled
U
با اشاره رساندن
indicatively
U
بطور اشاره
eyewink
U
اشاره با چشم
insinuatingly
U
اشاره کنان
hand gesture
U
اشاره دست
inferring
U
اشاره کردن بر
gest
U
قیافه اشاره
as previously mentioned
<adv.>
U
همانطور که اشاره شد
geste
U
قیافه اشاره
as already mentioned
<adv.>
U
همانطور که اشاره شد
sign language
U
مکالمه با اشاره
sign language
U
زبان اشاره
sign languages
U
مکالمه با اشاره
alludes
U
اشاره کردن
demonstrative
U
صفت اشاره
suggestible
U
اشاره کردنی
sign languages
U
زبان اشاره
gesticulations
U
اشاره با سر و دست
gesticulation
U
اشاره با سر و دست
demonstrative
U
اسم اشاره
signal
U
با اشاره رساندن
stack pointer
U
اشاره گر پشته
signaled
U
با اشاره رساندن
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
pointer chain
U
زنجیر اشاره گرها
pinpointing
U
با دقت اشاره کردن به
pinpoints
U
با دقت اشاره کردن به
winks
U
باچشم اشاره کردن
winking
U
باچشم اشاره کردن
winked
U
باچشم اشاره کردن
wink
U
باچشم اشاره کردن
insinuator
U
چاپلوس اشاره کننده
insinuative
U
اشاره کننده خود جا کن
gesticulator
U
اشاره کننده با سر و دست
to make a gesture of apology
U
با اشاره معذرت خواستن
expressive
U
حاکی اشاره کننده
pinpoint
U
با دقت اشاره کردن به
pointer chasing
U
تعقیب اشاره گرها
bywords
U
اشاره یانگاه مختصر
poniter
U
عقربک اشاره کننده
pinpointed
U
با دقت اشاره کردن به
to point to something
U
به چیزی اشاره کردن
he was signalled to go
U
باو اشاره شد که برود
implicit
U
اشاره شده مفهوم
impilcative
U
اشاره کننده رساننده
contra indicate
U
اشاره برخلاف داشتن
as already mentioned
<adv.>
U
همانطور که قبلا اشاره شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com