Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wind gauge
U
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
heliograph
U
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
batcher
U
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
speed
U
اندازه سرعت
speeds
U
اندازه سرعت
speeding
U
اندازه سرعت
mips
U
اندازه سرعت پردازنده
worded
U
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
word
U
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
message
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
float gauging
U
اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
gauging station
U
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
lips
U
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
gauging section
U
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
page
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pages
U
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
million instructions per second
U
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
knot
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
constants
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
built in aerial
آنتن دستگاهی
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
broken
<adj.>
U
شکسته
[دستگاهی]
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
bitumen boiler
U
دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
presetting
U
تنظیم از قبل
[دستگاهی]
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
mansion
U
عمارت چند دستگاهی
hook-up
U
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
ripper
U
دستگاهی که زمین را شیارمیزند
mansions
U
عمارت چند دستگاهی
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
automation
U
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
mills
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
excavators
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender
U
دستگاهی که میل گرد را خم میکند
echo depth sounder
U
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
excavator
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
air compresser
U
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
to start up something
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
aeromotor
U
هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
termograph
U
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
to put something into operation
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
generator
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydromatic
U
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to work flawlessly
U
بطور بی عیب و نقص کار کردن
[دستگاهی]
to conk out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
pantograph
U
دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
reader
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to crap out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to fall over
[computer, programme, ...]
U
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to conk out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
marigraph
U
دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
reading wand
U
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
breadboard
U
می صورت گیرد
it gives me the hump
U
جرم می گیرد
bit mapped screen
U
RA قرار گیرد
atomizers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
atomizer
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
roller
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
rollers
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
what p do you receive?
U
چند درصد می گیرد
laughter is infectious
U
خنده همه را می گیرد
what p do you receive?
U
صدی چندمی گیرد
Our affairs are shaping well.
U
کارها داردسروصورت می گیرد
The fortune teller tells fortunes .
U
فالگیر فال می گیرد
penful
U
انچه در یک قلم جا گیرد
bow arm
U
بازویی که کمان را می گیرد
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checks
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
con
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
checked
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
conned
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
conning
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
cons
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
demount
U
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
managers
U
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnum
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnums
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
footprints
U
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprint
U
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
privat docent or zent
U
اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
He does not bite.
U
او
[مرد]
گاز نمی گیرد.
manager
U
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
she is too p about her dress
U
زیاد درلباس دقت می گیرد
franking machine
U
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
uart
U
Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
Autocue
U
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no.
<proverb>
U
تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classes
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
pyrophorus
U
چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
foundation pile
U
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
classing
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
deforciant
U
کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
palmful
U
انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
classed
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
heuristic
U
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless.
U
بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
Our organization is just standing on its own feet.
U
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com