English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
after bay [مجرائی که آب را از نیروگاه تخلیه میکند.]
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
docker U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
dockers U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
bell conveyor U دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
cam ring U رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
theses U نهاده
inputs U نهاده ها
thesis U نهاده
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
antitheses U برابر نهاده
antithesis U برابر نهاده
average input U نهاده متوسط
variable input U نهاده متغیر
inputted U پول بمیان نهاده
prepositions U حرف پیش نهاده
input U پول بمیان نهاده
preposition U حرف پیش نهاده
founded U بنا نهاده شده
He carried his life in his hand . U جانش را درکف نهاده بود
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
preformative U هجایا خرف پیش نهاده درزبانهای عبری وعربی
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
mansions U عمارت چند دستگاهی
mansion U عمارت چند دستگاهی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
to park U پارک کردن [دستگاهی]
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
moist air U هوای تر
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
In the open air. U در هوای آزاد.
the open U هوای ازاد
secondry air U هوای ثانویه
broken weather U هوای بی قرار
circulationg air U هوای در گردش
forced draft U هوای با فشار
foul weather U هوای خراب
carburetor air U هوای کاربراتور
emergency air U هوای اضطراری
drippy U هوای گرفته
exhaust air U هوای خروجی
aired U هوای دم هوا
foul weather U هوای نامساعد
temperate climate U اب و هوای معتدل
air U هوای دم هوا
airs U هوای دم هوا
stable air U هوای پایدار
marsh malaria U هوای مردابی
heavy weather U هوای خراب
adverse weather U هوای نامساعد
air breathing U هوای تنفسی
low air pressure U فشار هوای کم
out of doors U در هوای ازاد
heavy weather U هوای طوفانی
open air U در هوای ازاد
agglutinant U هوای التیام
humid air U هوای نمناک
humid air U هوای شرجی
hot blast U هوای دم داغ
dead air U هوای راکد
out of door U در هوای ازاد
marine climate U اب و هوای دریایی
liquid air U هوای مایع
queen's weather U هوای باز
intake air U هوای ورودی
compressed air U هوای متراکم
compressed air U هوای فشرده
sweltered U هوای گرم
swelter U هوای گرم
swelters U هوای گرم
blast roasting U تشویه با هوای دم
raininess U هوای بارانی
passion U هوای نفس
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
paged U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
edited U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
fault U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi U بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controller U را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
destructive cursor U نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edit U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controllers U را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
slaves U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel U بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slave U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel U بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
slaved U بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
million instructions per second U اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
hardest U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com