English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precatory U درخواستی
benedictory U درخواستی تمنایی
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
to grant a request U درخواستی را اعطا کردن
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
to carry a motion by acclamation U درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
times U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
time U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
noise U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noises U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
mansion U عمارت چند دستگاهی
mansions U عمارت چند دستگاهی
to park U پارک کردن [دستگاهی]
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
kinds U گونه
kindest U گونه
kind U گونه
navigates U گونه
variation U گونه ها
haffit U گونه
haffet U گونه
navigate U گونه
navigated U گونه
navigating U گونه
variations U گونه ها
the five predicables U گونه
cheeks U گونه
nature U گونه
natures U گونه
breed U گونه
breeds U گونه
of all sorts U از هر گونه ای
species U گونه
variant U گونه
cheek U گونه
sort U گونه
sorts U گونه
sorted U گونه
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
thus U بدین گونه
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
prototype U پیش گونه
suchlike U از این گونه
octagon U هشت گونه
models U گونه یک محصول
octagons U هشت گونه
types U گونه الگو
hypnoid U خواب گونه
at all hazard U با هر گونه مخاطره
hypnoidal U خواب گونه
hysteroid U هیستری گونه
subspecies U زیر گونه
blowsy U سرخ گونه
blowzed U سرخ گونه
releases U گونه یک محصول
climax species U گونه اوج
released U گونه یک محصول
buccal U وابسته به گونه
germplasm bank U بانک گونه ها
gnathitis U اماس گونه
blowzy U سرخ گونه
type U گونه الگو
allomorph U واژک گونه
diversities U گونه گونی
ilk U جور گونه
release U گونه یک محصول
schizotypal U اسکیزوفرنی گونه
model U گونه یک محصول
spectral class U گونه طیقی
spasmodic U اسپاسم گونه
zygomatic U استخوان گونه
zygomatic bone U استخوان گونه
ckeek bone U استخوان گونه
cheekbones U استخوان گونه
cheekbone U استخوان گونه
diversity U گونه گونی
modeled U گونه یک محصول
modelled U گونه یک محصول
allomorph U واج گونه
prototypes U پیش گونه
malar bone U استخوان گونه
typed U گونه الگو
spasmodically U اسپاسم گونه
rooting reflex U بازتاب گونه
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
blowzy U سرخ گونه شلخته
diversification U گونه گون شدن
such like U از این گونه ومانندان
diversification U گونه گون سازی
released U شماره گونه یک محصول
buildings U گونه خاص یک برنامه
accidental sepcies گونه های اتفاقی
builds U گونه خاص یک برنامه
build U گونه خاص یک برنامه
release U شماره گونه یک محصول
wrap around type U گونه نوشتار محیطی
accurate U بدون هر گونه خطا
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
critically endangered species U گونه در معرض خطر
releases U شماره گونه یک محصول
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
zephyrus U دار گونه باد صبا
accurately U به درستی و بدون هر گونه خطا
at the drop of a hat <idiom> U بدون هیچ گونه معطلی
exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
whisker U موی اطراف گونه وچانه
blankest U خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
blank U خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
neophyte U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alien species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
rare varieties of fishes U گونه های نادر ماهی
son file U آخرین گونه کاری یک فایل
alpha U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alphas U اولین گونه یک محصول کامپیوتری
accidental sepcies گونه های پیش آمدی
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
jowls U ارواره زیرین پرنده گونه
jowl U ارواره زیرین پرنده گونه
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
cons U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conned U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
con U در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
Autocue U دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com