Total search result: 202 (22 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
generator U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
generators U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
terminator U |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
 |
 |
components U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
component U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
hook-up U |
اتصال [به دستگاهی الکتریکی] |
 |
 |
eerom U |
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد |
 |
 |
electric energy U |
انرژی الکتریکی |
 |
 |
european unclear a energy agency U |
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است |
 |
 |
mechanical energy reservoir U |
منبع انرژی الکتریکی |
 |
 |
core U |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
 |
 |
power U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
powering U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
cores U |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
 |
 |
powers U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
powered U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
energy production U |
تولید انرژی |
 |
 |
fields U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
fielded U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
field U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
nuclear power production U |
تولید انرژی هستهای |
 |
 |
demodulator U |
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند |
 |
 |
seconded U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
second U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconds U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconding U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
phosphor U |
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند |
 |
 |
phosphor U |
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون |
 |
 |
capacity cost U |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
 |
 |
inducing U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induces U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induced U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induce U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
bathometer U |
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود |
 |
 |
sensor U |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
 |
 |
planar U |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
 |
 |
derived demand U |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
 |
 |
interference U |
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
oem U |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
 |
 |
cannibalising U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalizes U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalises U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalised U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalizing U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalized U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
cannibalize U |
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری |
 |
 |
blasting machine U |
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها |
 |
 |
rosettes U |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
 |
 |
rosette U |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
 |
 |
anti- U |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
 |
 |
matrixes U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrix U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
winch U |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
 |
 |
winched U |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
 |
 |
batcher U |
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند |
 |
 |
winches U |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
 |
 |
winching U |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
 |
 |
Kaleida Labs U |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
 |
 |
beta range U |
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی |
 |
 |
turnaround time U |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
 |
 |
phoneme U |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
 |
 |
virtual level U |
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است |
 |
 |
Autocue U |
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد |
 |
 |
acceleration principle U |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
 |
 |
spark printer U |
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
hardest U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
harder U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
hard U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
potential U |
توانایی انرژی برای کار کردن |
 |
 |
signalled U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
signal U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
published U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
publish U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
publishes U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
signaled U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
aircraft battery U |
منبع الکتریکی برای هواپیما |
 |
 |
float U |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
 |
 |
floated U |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
 |
 |
floats U |
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی |
 |
 |
eisa U |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
 |
 |
hydrostat U |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
 |
 |
capacitance U |
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی |
 |
 |
panatrope U |
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو |
 |
 |
sample U |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
 |
 |
sampled U |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
 |
 |
broodmare U |
مادیان برای تولید نژاد |
 |
 |
stallation U |
اسب نر برای تولید مثل |
 |
 |
landline U |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
 |
 |
pair production U |
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم |
 |
 |
cryptocompromise U |
تولید خطر برای مخابرات رمز |
 |
 |
product U |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
 |
 |
indexer U |
برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند |
 |
 |
products U |
محصول تولید شده برای فروش |
 |
 |
product U |
محصول تولید شده برای فروش |
 |
 |
products U |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
 |
 |
three pin plug U |
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته |
 |
 |
inductor U |
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار. |
 |
 |
sql U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
 |
 |
structures U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structuring U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structure U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
process U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
seed U |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
 |
 |
primitive U |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
 |
 |
amphimictic U |
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد |
 |
 |
seeds U |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
 |
 |
Paintbrush/Paint U |
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap |
 |
 |
processes U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
intrinsic energy U |
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی |
 |
 |
electrographic architecture U |
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.] |
 |
 |
metacompilation U |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
 |
 |
MDs U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
MD U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
monadic operator U |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
 |
 |
head load control U |
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود |
 |
 |
numbers U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
clock U |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
 |
 |
primitive U |
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2- |
 |
 |
effective U |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
 |
 |
clocks U |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
 |
 |
number U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
generating U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generate U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
generates U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
stability U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه |
 |
 |
generated U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
cads U |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
 |
 |
cad U |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
 |
 |
silicon U |
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC |
 |
 |
brake specific fuel consumption U |
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
cams U |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
 |
 |
cam U |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
 |
 |
modular U |
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
spray attack U |
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات |
 |
 |
modulation U |
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال |
 |
 |
electrostatic U |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
 |
 |
recorder U |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
recorders U |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
image U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
 |
 |
vibrators U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
COMPAQ U |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
 |
 |
wrming message U |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
 |
 |
vibrator U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
international standards organization U |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
 |
 |
processor U |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
 |
 |
images U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
 |
 |
continuity light U |
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد |
 |
 |
fdm U |
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing |
 |
 |
electronic U |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
 |
 |
PSU U |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
 |
 |
central U |
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود |
 |
 |
licenses U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
licences U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
licence U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
VRAM U |
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی |
 |
 |
controlled thermonuclear reaction U |
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید |
 |
 |
epos U |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
 |
 |
patch U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
patches U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
long run U |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
 |
 |
baud U |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
 |
 |
baud rate U |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
 |
 |
corona U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
coronas U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
overstriking U |
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان |
 |
 |
energy transition U |
عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ] |
 |
 |
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
 |
 |
texts U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
text U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
powered U |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
 |
 |
powers U |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
 |
 |
powering U |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
 |
 |
power U |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
 |
 |
plotted U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
multimedia U |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
 |
 |
plot U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
pre imaging U |
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش |
 |
 |
texture mapping U |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
 |
 |
check plot U |
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود |
 |
 |
plots U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
machine address U |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
 |
 |
circuit U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
Perl U |
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید |
 |
 |
circuits U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
Novell U |
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود |
 |
 |
systems analysis U |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
 |
 |
Hayes Corporation U |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
 |
 |
hash U |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
 |
 |
offset U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
offsetting U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
pilot line operation U |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
 |
 |
embryophyte U |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
 |