Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wheel gloves
U
دستکش رانندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gantlet
U
دستکش
chevron
U
دستکش
gloves
U
دستکش
chevrons
U
دستکش
glove
U
دستکش
gantelope
U
دستکش بلند
gauntlet
U
دستکش بلند
boxing gloves
U
دستکش بوکس
gauntlets
U
دستکش بلند
gantlope
U
دستکش بلند
glover
U
دستکش ساز
mitts
U
دستکش بلند
boxing glove
U
دستکش بوکس
kid gloves
U
دستکش جیر
muffled
U
دستکش پوش
kid gloves
U
دستکش چرمی
kid glove
U
دستکش پوش
webber
U
دستکش ساز
mitt
U
دستکش بلند
mitts
U
دستکش بیش بال
catching glove
U
دستکش دروازه بان
finger tab
U
دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
chevrons
U
دستکش ارم بازو
chevron
U
دستکش ارم بازو
mitt
U
دستکش بیش بال
glove stretcher
U
اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
stick glove
U
دستکش کلفت دروازه بان
A pair of shoes (gloves,socks).
U
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
an iron hand in a valvet glove
U
دست اهنین در دستکش مخملی
gauntlets
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlet
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
blow with the open glove
U
ضربه با دستکش باز بوکس
Where is the mate ( companion ) of this glove ?
U
لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
wrists
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
U
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
trap
U
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
driving licence
U
گواهینامه رانندگی
drive
U
رانندگی کردن
motoring offences
U
جرائم رانندگی
drives
U
رانندگی کردن
chauffeur
U
رانندگی کردن
chauffeured
U
رانندگی کردن
chauffeuring
U
رانندگی کردن
chauffeurs
U
رانندگی کردن
driving
U
موثر رانندگی
driving licences
U
گواهینامه رانندگی
driving licenses
U
گواهینامه رانندگی
staging
U
رانندگی کالسکه
driving experience
U
تجربه رانندگی
radius of action
U
ناحیه رانندگی
karting
U
رانندگی با اتومبیل کوچک
drives
U
رانندگی ارابه مسابقهای
There is nothing to be afraid of in driving.
رانندگی که ترس ندارد.
to drive a car
U
رانندگی کردن خودرویی
pull ahead
U
جلو زدن
[در رانندگی]
He drives recklessly.
U
بی احتیاط رانندگی می کند
drunken driving
U
رانندگی در حال مستی
department of motor vehicles
[DMV]
[American E]
U
اداره راهنمایی و رانندگی
drive
U
رانندگی ارابه مسابقهای
road traffic offences
U
جرائم راهنمایی و رانندگی
vehicle registration office
U
اداره راهنمایی و رانندگی
traffic court
U
دادگاه تخلفات رانندگی
to drive on dimmed
[dipped]
headlights
U
با نور پایین رانندگی کردن
Road signs
U
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
reduced lighting
U
حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
traffic court
U
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
iceboat
U
قایق مخصوص رانندگی روی سطح یخزده
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com