English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
run U دستور RUN
runs U دستور RUN
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formula U دستور
formulae U دستور
formulas U دستور
field U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
focus U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
tag U بخشی از دستور کامپیوتری
tags U بخشی از دستور کامپیوتری
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
compound U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
compounded U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
compounds U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
program U برنامه دستور
program U دستور کار
program U دستور
programs U برنامه دستور
programs U دستور کار
programs U دستور
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
condition U ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
link U دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
copied U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copies U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copying U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
command U دستور
commanded U دستور
commands U دستور
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
fetch U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetched U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetches U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
recall U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
recalls U دستور تجمع قوا دادن
poke U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poked U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
pokes U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poking U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
Other Matches
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
enjoinment U دستور
say so U دستور
prescript U دستور
commandments U دستور
rule U دستور
regulation U دستور
say-so U دستور
precepts U دستور
precept U دستور
commandment U دستور
direction U دستور
order U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
instruction U دستور
instructions U دستور
order of the day U دستور جلسه
ordinace U دستور شرعی
mandate U دستور مردم به
order format U قالب دستور
order code U رمز دستور
directives U دستور دهنده
daily order U دستور روز
directive U دستور دهنده
operation order U دستور عملیاتی
operating manual U دستور کار
operating instruction U دستور کار
mandates U دستور مافوق
recipes U خوراک دستور
embedded code U دستور چاپگر
mandate U دستور مافوق
postbyte U در یک دستور برنامه
enforcement order U دستور اجرا
purchase order U دستور خرید
engine order U دستور ماشین
formulary U دستور نامه
mandated U دستور مافوق
mandated U دستور مردم به
generative grammar U دستور زایشی
grammatically U ازروی دستور
gramarey U دستور زبان
money orders U دستور پرداخت
money order U دستور پرداخت
grammer U دستور زبان
order U دستور سفارش
agendas U دستور جلسه
laying instruction U دستور نصب
field manual U دستور رزمی
lubrication order U دستور روغنکاری
execute statement U دستور اجرایی
macro U شرح دستور
macroinstruction U درشت دستور
instructions U دستور کار
macro instruction U درشت دستور
instructions U دستور عمل
macro U درشت دستور
instruction U دستور عمل
agenda U دستور جلسه
recipe U خوراک دستور
night order U دستور شبانه
mandates U دستور مردم به
job order U دستور کار
mandating U دستور مافوق
movement order U دستور حرکت
mounting instruction U دستور نصب
commandments U دستور خدا
order U دستورالعمل دستور
mandating U دستور مردم به
microinstruction U ریز دستور
commandment U دستور خدا
instruction U دستور کار
intuit U دستور دادن
grammar U دستور زبان
order U دستور دادن
dictate U دستور دادن
dictated U دستور دادن
dictates U دستور دادن
dictating U دستور دادن
principal U دستور دهنده
principals U دستور دهنده
directions U دستور عمل
regulation U دستور قانون
programmes U دستور نقشه
grammar U علم دستور
grammar U کتاب دستور
intuited U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
intuits U دستور دادن
prescriptions U دستور عمل
prescription U دستور عمل
grammars U کتاب دستور
grammars U علم دستور
dictate U دستور دادن
grammars U دستور زبان
standing order U دستور جاری
standing orders U دستور جاری
permission U دستور پروانه
to give instractions U دستور دادن
administrative order U دستور اداری
directs U : دستور دادن
cancellation order U دستور فسخ
warning order U دستور اگهی
direct U : دستور دادن
directed U : دستور دادن
cancellation order U دستور لغو
programme U دستور نقشه
statements U بیانیه دستور
blanket order U دستور کلی
avaunt U دستور اخراج
transformational grammar U دستور گشتاری
technical manual U دستور فنی
superior order U دستور مافوق
behest U امر دستور
statement U بیانیه دستور
sailing orders U دستور حرکت
cramer's rule U دستور کرامر
conditional statement U دستور شرطی
statement number U شماره دستور
collection order U دستور وصول
brief U دستور خلاصه کردن
obey U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obeying U اجرا کردن دستور
obeys U اجرا کردن دستور
injunctions U حکم بازداشت دستور
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
final process U دستور اجرای حکم
development order U دستور ساخت اماد
dd statement U دستور تعریف داده
imperatives U دستور بی چون وچرا
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
insubordination U سرپیچی از اجرای دستور
tabling U از دستور خارج کردن
delivery order U دستور تحویل کالا
call-up U دستور ارسال گزارش
recipes U دستور خوراک پزی
call up U دستور ارسال گزارش
imperative U دستور بی چون وچرا
transfers U تغییر دستور یا کنترل
programme U پروگرام دستور کار
transferring U تغییر دستور یا کنترل
transfer U تغییر دستور یا کنترل
programmes U پروگرام دستور کار
tables U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
briefed U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
briefest U دستور خلاصه کردن
grammarians U متخصص دستور زبان
grammarian U متخصص دستور زبان
cry havoc U دستور غارت دادن
injunction U حکم بازداشت دستور
ambiguous grammar U دستور زبان مبهم
actual instruction U دستور العمل واقعی
call-ups U دستور ارسال گزارش
table U از دستور خارج کردن
recipe U دستور خوراک پزی
draft order [American English] U دستور به خدمت [سربازی]
call-up order U دستور به خدمت [سربازی]
we were ordered to stay U دستور دادند بمانیم
vasto U حکم یا دستور تخریب
transfer instruction U دستور العمل انتقال
to put out of court U از دستور خارج کردن
to orders dinner U دستور ناهار دادن
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
to issue instructions U دستور صادر کردن
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com