Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to issue marching order
U
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marching order
[travel order]
U
دستور پیشروی
[ارتش]
advance
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
order
U
سفارش دادن دستور دادن
directs
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
direct
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
instruct
U
دستور دادن اموزش دادن
instructs
U
دستور دادن اموزش دادن
directed
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
instructing
U
دستور دادن اموزش دادن
instructed
U
دستور دادن اموزش دادن
advancing
U
پیشروی پیشروی کردن
advance
U
پیشروی پیشروی کردن
advances
U
پیشروی پیشروی کردن
directed
U
: دستور دادن
direct
U
: دستور دادن
intuit
U
دستور دادن
intuited
U
دستور دادن
intuiting
U
دستور دادن
intuits
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
order
U
دستور دادن
to give instractions
U
دستور دادن
dictating
U
دستور دادن
dictated
U
دستور دادن
dictate
U
دستور دادن
directs
U
: دستور دادن
dictates
U
دستور دادن
to orders dinner
U
دستور ناهار دادن
order
U
دستور دادن سفارش
cry havoc
U
دستور غارت دادن
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
to put any one up to something
U
کسی را در کاری دستور دادن
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
commented
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
extract
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracting
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracts
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
marches
U
پیشروی
progression
U
پیشروی
antecedence
U
پیشروی
progressions
U
پیشروی
marching
U
پیشروی
march
U
پیشروی
marched
U
پیشروی
progress
U
پیشروی
head way
U
پیشروی
advance
U
پیشروی
victory
U
پیشروی
victories
U
پیشروی
onrush
U
پیشروی
advance
پیشروی
proceedings
U
پیشروی ها
progression
U
پیشروی
advances
U
پیشروی ها
advancing
پیشروی
improvement
U
پیشروی
precession
U
پیشروی
advancing
U
پیشرفت پیشروی
progresses
U
پیشرفت پیشروی
advances
U
پیشرفت پیشروی
self advancement
U
پیشروی نفس
progressing
U
پیشرفت پیشروی
advance
U
پیشرفت پیشروی
advances
U
: پیشروی پیشرفت
saltation
U
پیشروی بتدریج
set forward
U
فشار پیشروی
marine transgression
U
پیشروی دریا
birl
U
پیشروی باچرخیدن
advance force
U
نیروی پیشروی
gain ground
U
پیشروی کردن
progress
U
پیشرفت پیشروی
law of progression
U
قانون پیشروی
progressed
U
پیشرفت پیشروی
axis of advance
U
محور پیشروی
speed of advance
U
سرعت پیشروی
grind out
U
پیشروی مختصر
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
lunging
U
پیشروی ناگهانی خیز
sitzkrieg
U
جنگ بدون پیشروی
heads up
U
سمت مسیر پیشروی
lunge
U
پیشروی ناگهانی خیز
get by
U
مخفیانه پیشروی کردن
advance march
U
پیشروی حرکت به جلو
ground grainer
U
مهاجمی که پیشروی میکند
lunged
U
پیشروی ناگهانی خیز
advancing units
U
یکانهای پیشروی کننده
lunges
U
پیشروی ناگهانی خیز
heads up
U
وضعیت مسیر پیشروی
lockstep
U
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
steerage way
U
پیشروی در سمت حرکت یکان
sternway
U
پیشروی ناواز سمت پاشنه
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
covered approach
U
پیشروی پوشیده معابر مخفی
advance variation
U
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
blocks
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course
U
جهت پیشروی نوار مین روبی
marching
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chain
U
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
accompanying fire
U
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
marches
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
heads up display
U
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
chains
U
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
march
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
addressing
U
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
command
U
دستور
commanded
U
دستور
commands
U
دستور
say-so
U
دستور
order
U
دستور
rule
U
دستور
direction
U
دستور
formulas
U
دستور
say so
U
دستور
prescription
U
دستور
prescriptions
U
دستور
formulae
U
دستور
regulation
U
دستور
formula
U
دستور
program
U
دستور
instructions
U
دستور
enjoinment
U
دستور
instruction
U
دستور
programs
U
دستور
precepts
U
دستور
prescript
U
دستور
precept
U
دستور
commandment
U
دستور
commandments
U
دستور
grammar
U
علم دستور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com