English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ordinace U دستور شرعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
legal U شرعی
canonical U شرعی
religious U شرعی
sutra U حکم شرعی
prsbytery U دادگاه شرعی
local apparent noon U فهر شرعی
justifiability U جواز شرعی
legal U شرعی قضایی
juridical U قانونی شرعی
lawful U مشروع شرعی
canonicity U جواز شرعی
repudiation U طلاق شرعی
canonicity U شرعی بودن
judiciary U شرعی وابسته بدادگاه
adopting the opinion U تقلید در مسائل شرعی
judicial U شرعی وابسته بدادگاه
established church U کلیسای قانونی و شرعی
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
play a legal trick U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
relative impediment U محظور شرعی برای عروسی
To give it an appearance ( a semblance ) of leagality . To ligitimize something . U کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
canonises U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonised U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonising U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonize U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonized U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizes U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizing U درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
order U دستور
say so U دستور
direction U دستور
prescript U دستور
enjoinment U دستور
instruction U دستور
commandments U دستور
commandment U دستور
say-so U دستور
instructions U دستور
program U دستور
commanded U دستور
commands U دستور
regulation U دستور
programs U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
command U دستور
formulas U دستور
formulae U دستور
rule U دستور
formula U دستور
precepts U دستور
precept U دستور
macro U درشت دستور
microinstruction U ریز دستور
prescriptions U دستور عمل
macro U شرح دستور
lubrication order U دستور روغنکاری
laying instruction U دستور نصب
order U دستورالعمل دستور
order U دستور دادن
movement order U دستور حرکت
macroinstruction U درشت دستور
mounting instruction U دستور نصب
grammar U کتاب دستور
intuiting U دستور دادن
instructions U دستور عمل
instructions U دستور کار
intuits U دستور دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
runs U دستور RUN
principal U دستور دهنده
instruction U دستور کار
dictated U دستور دادن
dictates U دستور دادن
principals U دستور دهنده
instruction U دستور عمل
dictating U دستور دادن
intuited U دستور دادن
macro instruction U درشت دستور
run U دستور RUN
prescription U دستور عمل
cancellation order U دستور فسخ
enforcement order U دستور اجرا
engine order U دستور ماشین
standing orders U دستور جاری
standing order U دستور جاری
programmes U دستور نقشه
execute statement U دستور اجرایی
field manual U دستور رزمی
programme U دستور نقشه
formulary U دستور نامه
embedded code U دستور چاپگر
daily order U دستور روز
cramer's rule U دستور کرامر
cancellation order U دستور لغو
blanket order U دستور کلی
permission U دستور پروانه
behest U امر دستور
avaunt U دستور اخراج
administrative order U دستور اداری
directions U دستور عمل
collection order U دستور وصول
conditional statement U دستور شرطی
recipes U خوراک دستور
regulation U دستور قانون
grammars U علم دستور
mandated U دستور مافوق
mandate U دستور مردم به
mandate U دستور مافوق
grammer U دستور زبان
grammars U کتاب دستور
job order U دستور کار
grammatically U ازروی دستور
mandated U دستور مردم به
mandates U دستور مردم به
mandating U دستور مافوق
recipe U خوراک دستور
generative grammar U دستور زایشی
commandments U دستور خدا
commandment U دستور خدا
grammar U دستور زبان
grammar U علم دستور
grammars U دستور زبان
gramarey U دستور زبان
mandating U دستور مردم به
order U دستور سفارش
agendas U دستور جلسه
statement U بیانیه دستور
directives U دستور دهنده
programs U برنامه دستور
mandates U دستور مافوق
directed U : دستور دادن
money order U دستور پرداخت
program U دستور کار
money orders U دستور پرداخت
program U برنامه دستور
sailing orders U دستور حرکت
programs U دستور کار
transformational grammar U دستور گشتاری
statements U بیانیه دستور
direct U : دستور دادن
directs U : دستور دادن
to give instractions U دستور دادن
technical manual U دستور فنی
warning order U دستور اگهی
statement number U شماره دستور
directive U دستور دهنده
purchase order U دستور خرید
dictate U دستور دادن
order code U رمز دستور
operation order U دستور عملیاتی
operating manual U دستور کار
operating instruction U دستور کار
postbyte U در یک دستور برنامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com