English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
night order U دستور شبانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
parlour boarder U شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension U شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
night vision U دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
nocturnal U شبانه
nocturnally U شبانه
nightly U شبانه
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
cracksman U دزد شبانه
burglarizes U شبانه دزدیدن
d. and night U شبانه روز
circadian U شبانه روزی
night order U دستورات شبانه
night interception U رهگیری شبانه
night interception U کمین شبانه
moonshiner U قاچاقچی شبانه
night landing U فرود شبانه
night operations U عملیات شبانه
night schools U اموزشگاه شبانه
quotidian U شبانه روزی
nighttide U جزر و مد شبانه
night and day U شبانه روز
nocturnal prayer U نماز شبانه
hostelry U شبانه روزی
he went by night U شبانه رفت
night school U اموزشگاه شبانه
pavor nocturnus U وحشت شبانه
overnight U در مدت یک شب شبانه
hostels U شبانه روزی
vespertine U مربوط به شب شبانه
vespertinal U شبانه عشایی
round-the-clock شبانه روزی
burglarize U شبانه دزدیدن
nightlife U تفریحات شبانه
hostel U شبانه روزی
burglarizing U شبانه دزدیدن
burglarized U شبانه دزدیدن
nocturnal U نمایش شبانه
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
night interception U استراق سمع شبانه
schoolwork U تکلیف شبانه دانشجو
first post U شیپور خبر شبانه
night U شب هنگام برنامه شبانه
floorshow U نمایش باشگاههای شبانه
moonlight fliting U اسباب کشی شبانه
hosteler U مقیم شبانه روزی
nights U شب هنگام برنامه شبانه
nightlife U شرکت در تفریحات شبانه
battle lights U چراغ خاموشی شبانه
circadian rythm U ریتم شبانه روزی
nocturn U سحر خوانی شبانه
boarder U شاگرد شبانه روزی
boarders U شاگرد شبانه روزی
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
se'nnight U یکهفته هفت شبانه روز
boarding U مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
friars lantern U روشنایی شبانه بر روی باطلاق
sennight U یکهفته هفت شبانه روز
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
night line U ریسمان ماهی گیری شبانه
witch moth U پروانه بید شبانه شب پره
whippoorwill U مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
honky tonk U محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
starlight scope U دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
ignisfatuus U روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
vigil U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigils U گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
youth hostel U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
to fly with the owl U کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
youth hostels U شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
instructions U دستور
direction U دستور
commandment U دستور
commandments U دستور
rule U دستور
instruction U دستور
say so U دستور
say-so U دستور
regulation U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
precepts U دستور
order U دستور
precept U دستور
programs U دستور
prescript U دستور
program U دستور
commands U دستور
formula U دستور
command U دستور
formulae U دستور
formulas U دستور
commanded U دستور
enjoinment U دستور
technical manual U دستور فنی
dictated U دستور دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
warning order U دستور اگهی
to give instractions U دستور دادن
intuited U دستور دادن
dictates U دستور دادن
intuits U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
superior order U دستور مافوق
transformational grammar U دستور گشتاری
dictating U دستور دادن
prescriptions U دستور عمل
directions U دستور عمل
permission U دستور پروانه
dictate U دستور دادن
recipes U خوراک دستور
recipe U خوراک دستور
commandments U دستور خدا
commandment U دستور خدا
collection order U دستور وصول
grammar U دستور زبان
prescription U دستور عمل
grammars U علم دستور
grammars U کتاب دستور
grammars U دستور زبان
grammar U کتاب دستور
grammar U علم دستور
daily order U دستور روز
formulary U دستور نامه
generative grammar U دستور زایشی
standing orders U دستور جاری
standing order U دستور جاری
gramarey U دستور زبان
grammer U دستور زبان
job order U دستور کار
laying instruction U دستور نصب
lubrication order U دستور روغنکاری
macro U شرح دستور
administrative order U دستور اداری
field manual U دستور رزمی
cramer's rule U دستور کرامر
embedded code U دستور چاپگر
conditional statement U دستور شرطی
enforcement order U دستور اجرا
engine order U دستور ماشین
cancellation order U دستور فسخ
cancellation order U دستور لغو
blanket order U دستور کلی
behest U امر دستور
execute statement U دستور اجرایی
avaunt U دستور اخراج
macro U درشت دستور
macro instruction U درشت دستور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com